روزنامه نگاري در ايران فاقد دقت، کنجکاوي و حرکت در سمت و سوي منافع مردم است.تابان خواجه نصیری
در شهریور ماه ۸۷ در روزنامه اعتماد در صفحه رسانه مطلبي قرار گرفت تحت عنوان "وضعيت به کارگيري فارغ التحصيلان ارتباطات، پس از گذشت ۴۲ سال از تاسيس اين رشته " - به بهانه آن مقاله، يادداشتی نوشتم در وبلاگ قدیمم، بخشي از نظراتم را اینجا نوشتم تا بماند ... معتقدم و سخت بر اين نظر، چون هميشه، تاکيد و پافشاري دارم که ما در ايران امروزمان روزنامه نگار به معناي واقعي کلمه يعني ژورناليست نداريم. ژورناليسم داراي ارکاني است که به دلايل مختلف در اين گوشه از دنيا (خاورميانه و شرق دور) فراموش شده است. روزنامه نگاري در ايران فاقد دقت، کنجکاوي و حرکت در سمت و سوي منافع مردم است. اين آفتي است که به جان اين رشته در اين مملکت افتاده است و اگر فردي از جان گذشته، بخواهد فقط يکي از اين ارکان را مورد توجه و عنايت قرار دهد، ديگر نامش را در هيچ روزنامه و رسانه اي نخواهيد يافت.
روزنامه نگاري که بخواهد اطلاعات و اخبار و آمار و ارقام صحيح را با دقت جمع آوري کند از همان ابتدا به در بسته زده است، به غلط هدايت میشود و به سادگي خواهيد ديد که هيچ مرکز و اداره و سازمان خبری و آماري حاضر به پاسخگويي صريح و صحيح به او نيست. در اينجا، ناگهان تمام منابع ارتباطي و اطلاعاتي، طبقه بندي شده و محرمانه تلقي میشوند. روزنامه نگاري که بخواهد خود دست به تحقيق بزند و آمار و ارقامي را ارائه دهد در بسياري از موارد مجبور به خاموشي است چرا که قطعا انعکاس اين موضوع عده ای را خوش نمیآيد. حاصل، در اين جور مواقع، ارائه اطلاعات غلط، متعدد، دور از واقعيت و ... است. روزنامهنگار بايد کنجکاو باشد و اين، در اين مملکت کمي تا حدودي سخت است. کمي کنجکاوي در برخي از امور يعني پا را از گليم خويش فراتر نهادن. اينجاست که خبرنگار محترم بسنده میکند به همان خبري که از سوي خبرگزاريها و يا روابط عمومي ها تهيه و تنظيم شده است. نگاه کنيد به مصاحبه ها، سوالاتي که بي پاسخ رها میشوند دقيقا به اين معني است که پا را فراتر گذاشته اي ... پس خموش! ما خود روزنامه نگاری را در اينجا هدايت میکنيم به اين سمت و وسو که آنچه توليد میشود در راستاي خواست و منافع و نيازهاي اطلاعاتي و خبري مردم نيست، پس رکن سوم مان هم میلنگد. آنها که میخواهند در اين سمت و سو و راستا حرکت کنند، نياز چنداني به تحصيلات و مدارک کارشناسي و کارشناسي ارشد و دکترا ندارند... آنها فضايي باز میخواهند و بهره ای از اخلاق حرفه ای و وجدان و علاقه. ژورناليسم امروز در ايران دچار خود بزرگبيني هم شده است. کاري نمي کند اما پر است از ادعا - بيشتر در حال بيزنس است. مهم گرفتن آگهي است! بگذريم.
اين حال و هواي ژورناليسم سنتي است ... يک صفحه روزنامه يا مجله داريم و تعدادي مطلب جمع آوری شده ناقص از اينجا و آنجا. جا، اما براي آگهي ها بايد مهيا باشد. فونت ها را ريز تر میکنيم! ميشود؟ اين مطلب (مطلبي که هنوز داغ است) ديگر به روز نيست ... بگذاريد فردا نه ... هفته آینده ... شايد هم ماه آينده کار میکنيم. بايد ببينيم... اگر کار هم نکرديم، نکرديم! کي اهميت میدهد؟ مردم؟ مگر ما چقدر تيراژ داريم؟ فکر میکني چند نفر مطلب تو را میخوانند؟ مهم نيست. از هر مطلبي که به دستمان برسد، چند تا پاراگراف کار میکنيم... غير متمرکز است؟ مساله ای نيست! کمي آن عکس را بزرگتر کن! ببين میتواني با فتوشاپ روي آن کار کني؟ کمي شارژش کن! من اين بابا را اصلا نمي شناسمش! فردا بگوييد بيايد! من بايد شخصا با ايشان صحبت کنم! آري اين فضاي روزنامه نگاري سنتي ماست. اما در طي پانزده سال گذشته ما قدم در راه تازه ای هم گذاشته ايم: روزنامه نگاري آنلاين! با حجمي بسيار بالا که پانزده يا بيست سال پيش غيرقابل تصور بود. ميليون ها کاربر که هريک میتوانند به راحتي خود، شهروندي روزنامه نگار يا روزنامه نگاري مستقل و آزاد و آنلاين باشند. با به روز ترين و مدرن ترين تجهيزاتي که ارزان و فراوان در دسترس هستند.
ميلياردها صفحه اطلاعات در ميليونها سايت و وبلاگ و انجمن و اتاق هاي چت و رسانه هاي صوتي و تصويري و شبکه هاي اجتماعي (رسانه هاي اجتماعي) - با اين شرايط، وضعيت چگونه است؟ ژورناليست سنتي کجا قرار دارد؟ آیا به روز است اگر در همان تحريريه صبح را به بعد از ظهر برساند و يک مطلب دست و پا شکسته آماده کند و تازه بخواهد آن را به دست ماشين نويس بسپارد؟ آن هم در حالي که در هر ثانيه، دو وبلاگ جديد به فضاي وب اضافه شده است و در هر دقيقه، 13 ساعت اطلاعات ويديويي فقط به سايت شبکه اجتماعي يوتوب اضافه شده است؟
روزنامه نگار آنلاين چگونه میتواند باشد و درست ادامه دهد؟ او نيز بايد همچون روزنامه نگار سنتي همان دقت و همان کنجکاوي را داشته باشد و در همان مسير نياز و منافع مخاطبين (مردم) گام بردارد اما اينها هم ديگر کافي نيست. کار براي شهروندان روزنامه نگار و يا همان روزنامه نگاران آنلاين در عصر کنوني سخت ترشده است. ژورناليست آنلاين بايد درک صحيحي از همکاري آنلاين داشته باشد، بايد درک و تعامل صحيحي با جوامع آنلاين داشته باشد. اينجا صحبت از يک نفر و دو نفر و حتي بيست نفر و سی نفر نيست، اينجا صحبت از ارتباطات موثر، ديالوگ و گفتگوي موثر با صدها شايد حتي هزاران نفر فرد آنلاين، حاضر در شبکه هاي اجتماعي است. روزنامه نگاري که امروز پشت ميزش مینشيند و مي گويد من نياز به خبر ندارم! من؟ نيازي به اين مهارت ها ندارم! من نيازی به ارتباط با آدمهاي بيشتر در فضای اينترنت ندارم- خيلي معذرت میخواهم - به نظر من يک ... (سه نقطه ي (: ) بزرگ است و من به بزرگي سه نقطه اش میخندم و شخصا نمي توانم او را حتي يک لحظه هم تحمل کنم. برايم مهم نيست که (در کدام محيط کاري - روزنامه، مجله يا رسانه) اين آدم چه سمت و چه سرمايه و چه مدرک تحصيلي و چه ارتباطات (محدود)ي دارد. او اگر يک مدير مسئول يا روزنامه نگار سنتي باشد، شاگرد فلان دکتر و فلان استاد و اصلا خود آن استاد فلاني هم که باشد، وقتي چنين تصور و تفکري داشته باشد - به نظرم يک ... (سه نقطه است) است. ما از اين سه نقطه ها بسيار داريم در فضاي کار حرفه ای ژورناليسم، در ايران کنوني. همين (...) سه نقطه ها هستند که تا کم می آورند عکس يا مطلب از وبلاگ ها و سايت هاي اينترنتي میدزدند تا صفحه روزشان را تکميل کنند! همين ها هستند که از روي دست اين و آن ياد میگيرند به جايي و جايگاهي میرسند اما کرديت آن کار را به خود يا کس ديگري میدهند. همين ها هستند که در همين صدا و سيماي خودمان (رسانه ملي - که چه اسم دهان پر کني است برايش) با مصاحبه هاي ساختگي با افراد ساختگي، گمنام و بي مايه، اسطوره هاي تاريخی علم و هنر و پژوهشگر و مستند ساز و ... معاصر (با مدارک و درجات علمي ! و ... ) میسازند و تحويل جامعه میدهند. (آیا اين در راستاي منافع يا ارتقاء سطح علمي و فرهنگي جامعه است؟)
آري درست است 90 درصد از روزنامه نگاران ما تحصيلات مرتبط ندارند اما بگوييد يا بپرسيد چند درصد از روزنامه نگاران ما در کارشان دقت دارند و دقيق هستند؟ چند درصد از روزنامه نگاران ما به راستي با کنجکاوي به دنبال تهيه مطلب، خبر يا کسب اطلاع از پشت ميزشان تکان خورده اند و چند قدم آن طرف تر رفته اند؟ بپرسيد چند درصد از روزنامه نگاران ما در جهت منافع مردم گام برداشته و نوشته اند. دنبال اين مطلب را بگيريد، آمار و ارقام را دربياوريد و ببينيد که چند درصد از رسانه هايمان جرات و جسارت در پخش گزارش و خبر شما را خواهند داشت. حرف هاي تکراری ... تکرار مکررات ... آمار و ارقام کهنه، منسوخ و نخ نما را به خورد مردم دادن هنر نيست، علمي نيست، روزنامه نگاري نيست، ژورناليسم حرفه ای نيست. بيزنس است. تمام.
در فكر حضوري موفق بر روي اينترنت هستيد اما هيچ از بازاريابي و ابزارهاي اينترنتي نمي دانيد، وبلاگ يا سايتي داريد كه مدتهاست فقط داريد براي آن هزينه ميكنيد خلاصه اينكه آن درآمدي كه انتظارش را داشتهايد را هنوز نتوانسته ايد به دست آوريد. ما ميتوانيم به شما كمك كنيم. براي شركت در سمينارهاي خصوصي / گروهي بازاريابي اينترنتي و دريافت خبرنامههاي رايگان تابان خواجه نصيري همين امروز با شماره تلفن / فكس 44104518 در تهران و يا از طريق فرمهاي سايت تماس بگيريد.