چگونه با ترس از صحبت كردن در جمع مقابله كنيم؟تابان خواجه نصيری
در ادامه ی مطلب قبلي همانطور كه گفتم خيلي از دوستان از موضوع ترس از صحبت كردن را مطرح ساخته اند خصوصا دوستاني كه روي آورده اند به نت وورك ماركتينگ. در همين رابطه فرامرز از امريكا برايم نوشته است:
تابان عزيز! گرچه هيچوقت همديگر را نديده ايم عين برادرم تو را دوست دارم و از نوشتههايت هميشه لذت برده و مي برم. مدتي است كه در بخش تبليغات يك شركت بزرگ امريكايي مشغول به كار هستم. اگرچه تسلطم رو زبان انگليسي بدك نيست اما نميدانم چرا وقتي قرار است با كلاينتهام (مشتريها) در جلسه اي صحبت كنم، زبانم بند مي آيد، دهانم خشك ميشود و دستهايم عرق ميكنند. ترس تمام وجودم را مي لرزاند و رشته كلام از دستم در ميرود. ممكن است به خاطر همين وضعيت حتي كارم را از دست بدهم. اينجا دوره هاي زيادي هست اما خيلي گرون تموم ميشه برام. از لطف تو ممنونم و به اميد ديدارت. اجازه دهيد من اين مطلب را از اينجا شروع كنم كه ميگويند ترس از مرگ دومين ترس بزرگ بشر است، خوب دقت كنيد نگفتم اولين ترس، بلكه گفتم دومين ترس. پس اولين ترس كدام است؟ همين ترس از صحبت كردن در يك جمع. اين ترس به اشكال مختلف خودش را نشان ميدهد: ضربان قلب بالا ميرود، دست و پا ها به لرزه ميافتند، كف دست عرق ميكند، در بعضي ها صورت و گوشها قرمز ميشوند و ... ترس، مانع بزرگي است برای پيش رفتن اصلاً بوجود ميآيد كه ما را متوقف كند تا ببيند آيا توان مقابله با آن را داريم يا نه. يك جور امتحان است و ما بايد خودمان را براي اين امتحان آماده كنيم. ترس درست مثل هواي خيلي خيلي سردي است كه ميوزد. روستائيان ايراني كه در كوه و كمر و برف و كولاك سرگرم كار ميشوند وقتي صحبت از تاريكي و سرما ميشود ميگويند وقتي ترسيدي و سرما به تو هجوم آورد، سينه هايت را سپر كن و برو جلو و آنها را هل بده به عقب، اگر بلرزي و كز كني يك گوشهاي، سرما و ترس تو را از پاي در ميآورند. (كه هر جا هست سلامت باشد سيد موسي، دهقاني كه اينها را به من آموخت.) ترس مانع بزرگي است در راه رسيدن به موفقيت. اگر به ترس فكر كنيد كارتان تمام است، راه حل اين است كه او را عقب بزنيد. هر وقت ترس به سراغتان آمد ياد داستان سيد موسي كه برايتان نوشتم بيافتيد و كارتان را ادامه دهيد. ترس ميخواهد كه شما به او فكر كنيد و براي همين از خودش علائمي بروز ميدهد: دست هايتان عرق ميكنند و دهانتان خشك ميشود و ...
گاهي اوقات بعضي مردم، آنها كه از ترس هراسي ندارند، از ترس شما سوء استفاده ميكنند تا شما را ضعيف جلوه دهند و موقعيت شما را تصاحب كنند. وقتي اين را بدانيد پس كاري ميكنيد كه ترس از ترساندن شما و رقيب از سوء استفاده از شما مايوس شود.
صحبت كردن در جمع، سخنراني كردن و بخصوصو ارائه جلسات Presentation براي آنها كه در صنعت تبليغات يا نت وورك ماركتينگ هستند به عنوان موثرترين روش براي شناساندن كالا و خدماتي كه براي عرضه و فروش داريد شناخته شده است. اگر بترسيد ميدانيد كه هيچگاه اين موفقيت و فرصتها را به دست نخواهيد آورد. پس آن زماني كه ترس هجوم آورد تا دل شما را تسخير كند، به جاي فكر كردن به ترس، به نكات مثبتي بيانديشيد كه ميدانيد بعد از سخنراني يا ارائه Presentation خود به دست خواهيد آورد: يك فروش ديگر، يك رابطه خوب كاري، يك اعتبار بيشتر، جلب اطمينان مشتري و ... به جاي فكر كردن به اينكه چرا دست هايم مي لرزد؟ چرا زبانم بند آمده؟ خودتان را روي اين موضوعات متمركز كنيد كه هدف من براي اين جلسه اين است كه شما (مشتري) متقاعد شويد طرحي كه برايتان داده ايم بهترين طرح است براي دستيابي به موفقيت، هم براي شما و هم براي من. ديديد؟ با چند بار گفتن اين جملات در دل، اصلاً يادتان ميرود كه چيزي به عنوان ترس هم وجود دارد. ترس از مرگ هم همينطور است، درست وقتي كه به آن فكر مي كنيد دچارش ميشويد، اما وقتي شش دانگ حواستان به زندگي و لذتهاي زندگي است، ترس از مرگ هم فراموش ميشود.
براي رهايي از دام ترس، بايد تمرين كنيد. صبح ها پيش از رفتن به سر كار مي توانيد خودتان را براي مقابله با ترس گرم كنيد. درست مثل بازيكن تيم فوتبالي كه قرار است به در مقابل تيم ترس فوتبال بازي كند. ببينيد كه همه ی ما در يك صحنه زندگي مي كنيم، در صحنه ی تئاتر هم همينطور است، بازيگران خودشان را گرم ميكنند مثل يك جور مديتيشن برای رهايي از دام ترس در ميان تماشاگران.
روي يك پا بايستيد و پاي ديگرتان را كه روي هوا نگاه داشتيد شروع كنيد به تكان دادن به سمت بيرون، انگار ميخواهيد عنكبوتي را كه روی پايتان افتاده است را از روي پاي تان پرت كنيد به كناري تا از شرش خلاص شويد. وقتي كه اين كار را ميكنيد در خودتان اين را بگوييد كه : هرچي ترس بود در دلم انداختم بيرون و ديگر اثري از آن نيست. بعد همين كار را با پاي ديگرتان انجام دهيد. بعد نوبت به دستانتان ميرسد، درست مثل حالتي كه آب روي آنها ريخته و شما ميخواهيد آب را از روي دستتان بتكانيد، شروع كنيد به تكان دادن دستهايتان در هوا و اطراف و بگوييد كه : هرچي ترس بود در دل و ستم انداختم بيرون و ديگر اثري از آن نيست. بعد دستهايتان به كمر بزنيد و سينهها را جلو بياوريد و بگوييد امروز خودم را برای انجام كارهايم آماده كردهام. چند جمله آماده كنيد و به سر كار برويد، ميتوانيد روي جمع دوستان تان تمرين كنيد، آنها را دور خودتان جمع كنيد و يك سخنرانی كوتاه و جالب برايشان ترتيب دهيد وقتي صحبت ميكنيد تجسم كنيد كه آن دوستان، مشترياني هستند كه قرار است يك ساعت بعد با آنها جلسه داشته باشيد.
هر وقت ترس با علائمي خودي نشان داد، بر عكس از ده به يك بشماريد و در ضمن شمردن به اين فكر كنيد كه اگر اين جلسه را درست انجام دهيد، قرار داد را بسته ايد و موفق خواهيد شد و در جمع دوستان و آشنايان و رئيستان اعتبار بيشتري كسب خواهيد كرد. اگر زبانتان بند آمد و دهانتان خشك شد، آگاهانه گوشهاي از انتهاي زبان تان را آرام گاز بگيريد تا دهانتان تر شود و بتوانيد كار را ادامه دهيد.
در فكر حضوري موفق بر روي اينترنت هستيد اما هيچ از بازاريابي و ابزارهاي اينترنتي نمي دانيد، وبلاگ يا سايتي داريد كه مدتهاست فقط داريد براي آن هزينه ميكنيد خلاصه اينكه آن درآمدي كه انتظارش را داشتهايد را هنوز نتوانسته ايد به دست آوريد. ما ميتوانيم به شما كمك كنيم. براي شركت در سمينارهاي خصوصي / گروهي بازاريابي اينترنتي و دريافت خبرنامههاي رايگان تابان خواجه نصيري همين امروز با شماره تلفن / فكس 44104518 در تهران و يا از طريق فرمهاي سايت تماس بگيريد.