برای موفقيت، مردم به حمايت، تشويق و دل گرمي نياز دارندتابان خواجه نصیری
تعدادی از دوستانم در اين خبرنامهها، از من ميخواهند تا در مورد هدف و تعيين هدف و موفقيت مطالب بيشتری بنويسم. اين شماره از خبرنامه را با نامهی مژگان از رشت شروع ميكنم. مژگان می نويسد:
آقای خواجه نصيری عزيز. بيشتر از يك سال است خواننده مقالات و خبرنامههای شما هستم. يه جورايي به شما و خبرنامههايتان عادت كرده ام و اگر روزي از شما مطلبي نخوانم آن روز برايم روز سختي است. روزي نيست كه از نوشته هايتان براي دوستانم و حتي مادرم تعريف نكنم، او ديگر شما را خيلی بهتر از من ميشناسد و هميشه سر نماز دعا ميكند براي سلامتي تان و سلام ميرساند. سوال من اين است كه ما چطور می توانيم در كار و زندگی موفق شويم و برای اين كه به هدف هايمان برسيم چه بايد بكنيم؟ خواهر كوچك شما. مژگان. اما پاسخ من: در تمام طول مدت زندگيام كه فكر ميكنم به نيمههاي راه آن رسيده باشم، اين را خيلي خوب فهميده ام كه ما مثل همهی مردم دنيا، براي رسيدن به پيروزي و موفقيت در كسب و كار و زندگي مان به حمايت، تشويق و دل گرمي نياز داريم. اينها مهمترين نيازهاي بشر براي ادامه دادن است. اما شروط ديگری هم هست. ساموئل جانسون ميگويد: اعتماد به نفس اولين شرط لازم براي به عهده گرفتن مسئوليت هاي بزرگ است. راست ميگويد، چون من اين را هم با توجه به تجربيات شخصي ام فهميدهام. بدون اعتماد به نفس، به هيچ جا نميرسيم و البته بدون ايمان هم از جايي كه هستيم گامي به جلو بر نميداريم. پس مردم به اطمينان و اعتماد به نفس و حتي ايمان نياز دارند.
از ميان سوالات مختلفي كه در مورد بازاريابي از من ميشود، بعضي از سوالات به هدف و تعيين هدف و موفقيت اشاره دارند كه من چون آنها را به نوعي با موضوع مرتبط ميدانم، در خبرنامههايم آنها را نيز پوشش ميدهم. اما بعضي از دوستان سوالات عجيب و غريبي هم از من مي پرسند، مثلاً سوالات رياضي و فيزيك و ... اما يكي از دوستان از من پرسيده بود كه آقاي خواجه نصيري، بهترين هديهاي كه يك نفر ميتواند به ديگري (كسي كه دوستش دارد بدهد) چيست. با توجه به آنچه در بالا گفتم، اجازه دهيد كه اين سوال را هم همينجا پاسخ دهم چرا كه بي ربط نيست. من فكر ميكنم، بهترين هديه هايي كه شما ميتوانيد به فردي كه دوستش داريد بدهيد توجه، اطمينان و حمايت است - و بهترين هديه اي كه ميتوانيد به خودتان بدهيد: اعتماد به نفس.
عليرضا از مشهد برايم مينويسد كه مدام دارم از خودم انتقاد ميكنم. نه. دست از اين انتقاد كردن از خودتان برداريد و از هر فرصتي براي دل گرمي دادن به خودتان و ديگران استفاده كنيد.
ترس هايتان را بشناسيد: ترس از تازهها، ترس از ناشناختهها، ترس از تغيير، ترس از عوض شدن اوضاع و محيط كاري و محيط زندگي، ترس از حادثه، ترس از شكست، ترس از حرف زدن در جمع، ترس از خجالت كشيدن و ترس از جنس مخالف و ترس از مرگ و بسياري از ترسهاي ديگر كه تا دلتان بخواهد ميتوانم نام ببرم: ميخواهيد ادامه دهم؟ ترس تنهايي، ترس تاريكي، ترس از رو به رو شدن با غريبهها، ترس از اشتباه كردن، ترس از اعتراض، ترس از پذيرفتن مسئوليت، ترس از اعتماد كردن و نزديك شدن به آدمهاي ديگر، ترس از حشرات و حيوانات وحشي، ترس از فقر و نداري، ترس از بيماري، ترس جنگ و ... ببينيد كه ما انسانها (اشرف مخلوقات در پرانتز) دچار چه تعداد ترس هستيم و اگر بخواهيم خودمان را بيشتر از اين عذاب دهيم، كافي است چند ترس ديگر هم به اين فهرست اضافه كنيم تا يك كلام بگويم كه تمام وجودمان پر شده از ترس. ترس مانع بزرگي است. با ترسهايتان رو به رو شويد. چهره به چهره، رو در رو. شك و دو دلي را هم كنار بگذاريد، اينها آفتي هستند كه دست در دست ترس ميخواهند شما را عقب برانند. اينها حركتهاي منفی ما هستند كه از ما امتياز كم مي كنند و ما با منفي بافي به جايي نميرسيم.
وقتي ترس هايمان را بشناسيم، ميدانيم و مي فهميم كه آنها آنقدرها هم كه فكر ميكنيم هولناك نيستند، كافي است رو به رويشان بايستيم و خودمان را يك سر و گردن بالاتر از آنها بدانيم. آنوقت دست به كار ميشويم. گفتم كه مردم به حمايت، تشويق و دل گرمي نياز دارند. دولتي كه اين حمايت، تشويق و دلگرمي را به مردم خود از زن و مرد بدهد، دولت موفق است و دولت موفقيت. بگذاريد يك مثالي بزنم، تيم ملی فوتبال ما، با سعي و تلاش بسيار، خود را به جام جهاني 2006 آلمان رساند، اين تيم ميخواهد خودش را برای مسابقات آلمان آماده كند و مردم ايران (از زن و مرد، پير و جوان) ميخواهند اين تيم را مورد تشويق و حمايت و دل گرمی خودشان قرار دهند. دوستان و آشنايان، برادران و خواهران و مادران تك تك بازيكنان تيم ملی و تمام هواداران اين تيم ميخواهند در كنار ديگر هموطنان به اين تيم روحيه بدهند و موجب دل گرمي آنها شوند، آنوقت در يك مسابقه ملي و دوستانه كه در استاديوم آزادي برگزار ميشود، دولت به خانمها اجازهی حضور در استاديوم نميدهد. در مسابقه دوستانه اخير، تنها به حدود سي هزار نفر (مرد) اجازه داده شد تا به استاديوم بروند و تيم ملي را تشويق كنند. اين كافي نيست. چطور ميتوانيم بگوييم كه اين تيم با اين روحيه ی نصفه و نيمه از حمايت صد در صد (زنان و مردان) ايراني برخوردار است. اين بازيكنان ايرانی چه فرياد خواهرانه و مادرانه اي از ميان جمعيت ميشنوند تا قدرت و غيرت و همت ايرانی درون رگهايشان به جريان افتد؟ تا بيشتر و به سوي هدف بدوند؟ اين تيم به حمايت و تشويق و دلگرمي از همه نظر احتياج دارد تا بتواند در ميدان بخوبي ظاهر شود. اما دولت چه ميكند؟ به هر دليل غير منطقي جلوي اين مهمترين حمايت و تشويق (حضور بانوان در استاديوم) را ميگيرد؟ آنقدر اين تفكر نا امن بودن استاديومها به عقل و گوش بانوان ما خوانده و تلقين شده كه بسياري از آنها واقعاً باور كردهاند كه اين مكانها جاي مناسبي براي آنها نيست و شايد به همين خاطر تنها چهل پنجاه نفر زن ميروند جلوي استاديوم تا خواستار ورود به آنجا شوند تا تيم خودشان را تشويق كنند. اگر دولت مانع از حضور زنان در استاديوم ميشود، چرا مانع از حضور زنان در تظاهراتهاي خياباني نميشود؟ چه فرقي ميكند؟ استاديوم، سينما، تئاتر، سالنهاي اجتماعات، كوچه ها و خيابانها و ... اينها مكانهاي عمومي هستند و ما همان مردان و زنان هستيم! اين فقط و فقط باعث اين ميشود كه موفقيت و پيروزیهايمان ديرتر يا با سختيهاي بيشتری حاصل شوند، اگر حاصل شوند.
اين نوع نگرش سازنده نيست و ما را از پيروزيها و موفقيتها دور ميسازد. اين نشان از ترس و ضعف مديريت و سازماندهي دارد و اگر دولت يك بار با اين ترس بي جا رو به رو شود، مطمئن باشد قدرتمند تر از گذشته ميتواند در مقابل ترسهاي ديگرش بايستد. ترس در مردم و ترس در دولتها، اينها ترسهايي طبيعي هستند. حكومتها و دولتها ترس از مرگ هم دارند، ترس از ديالوگ و گفتگو با ديگران و جمع هم دارند و بسياری ديگر از ترسهاي ديگر. ميخواهيد برايتان نام ببرم؟ (:
در فكر حضوري موفق بر روي اينترنت هستيد اما هيچ از بازاريابي و ابزارهاي اينترنتي نمي دانيد، وبلاگ يا سايتي داريد كه مدتهاست فقط داريد براي آن هزينه ميكنيد خلاصه اينكه آن درآمدي كه انتظارش را داشتهايد را هنوز نتوانسته ايد به دست آوريد. ما ميتوانيم به شما كمك كنيم. براي شركت در سمينارهاي خصوصي / گروهي بازاريابي اينترنتي و دريافت خبرنامههاي رايگان تابان خواجه نصيري همين امروز با شماره تلفن / فكس 44104518 در تهران و يا از طريق فرمهاي سايت تماس بگيريد.