متعهدم به خوب و ساده نوشتن، بکر، اصل و مبتکرانه نوشتن و دقیقا با توجه به نیازهای مردمم نوشتن
قرآن: سوره القدر
فراتر از ادراک: در باب خرد و خرد درونی
فراتر از ادراک: ذهن و تازهترین تحقیقات پژوهشگران: «یادگیری سریعتر با تنظیم ریتم مغز»
فراتر از ادراک: چرا نمیتوان به حافظه انسان اعتماد کامل داشت؟
فراتر از ادراک : واقعیت فراتر از آن چیزی است که ما میتوانیم درک کنیم
ماموریت ممکن ما ... بیان حقایق تکاندهنده!
فراتر از ادراک: ایندیدهآمیا: فرابویایی و بوی فرش خیس
فراتر از ادراک: ایندیدهآمیا: از میان یادداشتهای قدیمی: جهانهای موازی: دلامون
درباره «روایتی از روزنامهنگاری»
پیش از اختراع ماشین چاپ و آغاز صنعت چاپ و نشر، اولین و ابتداییترین نوع روزنامهنگاری محدود بود به حرف و حدیثهای مردم. تجار، ملوانان و ماجراجویان و مسافران سرزمینهای دور و نزدیک که اولین روزنامهنگارانی بودند که اخبار سرزمینهای دور و نزدیک را جمعآوری میکردند و این اخبار را با خود به سرزمین مادری و وطنشان میآوردند و اینها بودند که اخبار و داستانهای خبری را برای دیگران «روایت» میکردند. پس از اینها، دورهگردان و فروشندگان خرد کالا و خدمات بودند که روایتهایی را که شنیده بودند برای مردمان عادی دیگری که میدیدند بازگو میکردند. همین جا ببینید که «روزنامهنگاری» تا چه حد به «بازاریابی» و «فروش» کالا و خدمات نزدیک است.
...
پس از اینها قدیمیترین نسل از کاتبان دست به کار می شدند و آنچه از روایتهای مختلف شنیده و دیده بودند برای استفاده آیندگان بر روی پوست حیوانات و برگ درختان و بعدها بر روی کاغذ مینوشتند تا برای نسلهای آینده باقی بماند. روزنامهنگاری به شکل سنتی و پس از اختراع چاپ اما در اواسط قرن شانزدهم در ونیز ایتالیا در قالب «اعلامیههای مکتوب» که به قیمت یک گزتا (واحد پول ونیز دران زمان) فروخته میشد اما بسیاری شروع رسمی روزنامه نگاری را از قرن ۱۸ می دانند. جمع آوری و توزیع و پخش اخبار و اطلاعات به شکل صوتی و تصویری در قالب رادیو تلویزیون از قرن بیستم و اینترنت هم همانطور که میبینید از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم آغاز شد.
معتقدم و سخت بر اين نظر، چون هميشه، تاکيد و پافشاري دارم که ما در ايران امروزمان روزنامه نگار به معناي واقعي کلمه يعني ژورناليست نداريم. ژورناليسم داراي ارکاني است که به دلايل مختلف در اين گوشه از دنيا (خاورميانه و شرق دور) فراموش شده است. روزنامه نگاري در ايران فاقد دقت، کنجکاوي و حرکت در سمت و سوي منافع مردم است. اين آفتي است که به جان اين رشته در اين مملکت افتاده است و اگر فردي از جان گذشته، بخواهد فقط يکي از اين ارکان را مورد توجه و عنايت قرار دهد، ديگر نامش را در هيچ روزنامه و رسانه اي نخواهيد يافت. روزنامه نگاري که بخواهد اطلاعات و اخبار و آمار و ارقام صحيح را با دقت جمع آوري کند از همان ابتدا به در بسته زده است، به غلط هدايت میشود و به سادگي خواهيد ديد که هيچ مرکز و اداره و سازمان خبری و آماري حاضر به پاسخگويي صريح و صحيح به او نيست. در اينجا، ناگهان تمام منابع ارتباطي و اطلاعاتي، طبقه بندي شده و محرمانه تلقي میشوند. (تابان خواجهنصیری، تهران - سی و یکم شهریور ماه ۱۳۸۷)
درباره روزنامهنگاری اگر بخواهیم چیزی بگوییم همین قدر کافی است که یادی کنیم از «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات. مارکز از روزنامهنگاری به عنوان بهترین حرفه جهان یاد میکند. این نویسنده فقید "صد سال تنهایی" که خود نویسندگی را با روزنامهنگاری آغاز کرده است میگوید: "هیچ شغلی بهتر از روزنامه نگاری نیست."
پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی (لیسانس) به سازمان صدا و سیما رفتم و در آنجا به مدت دو سال در اداره بین الملل و نیز برای گروه ورزش در تولید مشغول به کار شدم. ترجمه متون بسیار متعدد و مهمی در آن سازمان بر عهده ام قرار گرفته که دو اساسنامهی اتحادیههای سازمانهای رادیوتلویزیونی آسیا و اقیانوسیه موسوم به ABU و سازمانهای رادیوتلویزیونی کشورهای اروپایی موسوم به EBU از جمله مهمترین ترجمههای تخصصی ام در آن سازمان بود. همچنین ترجمه اپیزودهای برخی برنامه های ورزشی متعددی که در آن مقطع زمانی در جدول پخش برنامه های ورزشی تلویزیون قرار داشت بر عهده ام بود.
همان زمان در اوایل دهه ۷۰ برخی از اولین کارها و اخبار علم و فناوریهای مهم آن زمان در زمینههای مختلفی چون ارتباطات و بخصوص ارتباطات ماهوارهای نیز مقالات متعددی در رابطه با رویدادهای ورزشی مهم همچون المپیک و یا تجهیزات پخش رادیوتلویزیونی و ارتباطات ماهواره ای و ... در هفتهنامه سروش منتشر شد. در اوایل دهه ۷۰ و بعد از اواسط دهه ۷۰ همکاریم با سازمانهای فرهنگی و هنری، چاپ و نشر کتاب و ناشرین و مطبوعات به صورت جدی آغاز شد و اولین کارهای روزنامهنگاریام از جمله مصاحبهها، مقالات و نوشتهها و پژوهشهایم در نشریاتی چون علم الکترونیک و کامپیوتر، شبکه و ... و بعدها در نشریات دیگری چون «فرهنگ مردم» و ... منتشر شد. از آن سالها، دو سه مطلب و مقاله و مصاحبههایی که داشتم بسیار برجسته بود: در «علم الکترونیک و کامپیوتر» برای اولین بار در چارچوب یک سری مقالات پشت هم اولین کسی بودم که در مطبوعات شروع کردم به آموزش مفاهیم اولیه و اساسی وب و اینترنت و علی الخصوص شروع کردم به آموزش زبان علامتگذاری HTML و جاوااسکریپت. دیگر، حاصل بیش از شش ماه پژوهش وضعیت موجود اینترنت و کارکرد و کاربرد حرفهای آن در آن زمان و آن سالها، منجر شد به نگارش چندین و چند گزارش مختلف، از جمله پژوهشی تحت عنوان «سایبرپانک» که در علم الکترونیک و کامپیوتر منتشر شد.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها به مرور به عنوان نوع یا نمونه ای از کارهای ترجمهام برای دریافت به صورت فایل پی دی اف یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت قرار می گیرد.
درباره «روایتی از علم و فنآوری»
علم نوعی فعالیت فکری و عملی است که شامل مطالعه سیستماتیک ساختارها و رفتارهای فیزیکی و طبیعی جهان از طریق مشاهده و آزمایش است. بنابر این تعریف، هر گونه فعالیت فکری و عملی که پروسه و مسیری غیر از این را دنبال کند، فعالیتی غیرعلمی یا شبه علمی است.
...
تکنولوژی یا فنآوری (واژهای از ریشهی یونانی است به معنی "علم هنر و صنعت"، ۱) Techne به معنی "هنر، مهارت، تردستی" و ۲) -logia به معنی -شناسی - به عبارتی دیگر به مجموع تکنیکها، مهارتها، روشها و فرآیندهای مورد استفاده در «تولید» گفته میشود. تولید کالا و عرضه خدمات برای تحقق یافتن اهداف مشخص و مورد نظری است تا به واسطهی آن انسان زندگی بهتر و راحت تری داشته باشد، در این مسیر تحقیقات علمی و فنآوری میتواند مجموعهای از دانش و فنون، فرآیندها و موارد مشابه را دربر بگیرد، یا میتواند در ماشینها جاسازی شود تا به این ترتیب امکان بهرهبرداری از آنها حتی برای افرادی که هیچ اطلاع دقیقی از کارکرد یا کارکردن با آنها را ندارد نیز فراهم شود. در این فرایند سیستمها (به عنوان مثال ماشینآلات) با استفاده از فنآوری، شیوههای انجام کار را تغییر میدهند و مطابق با استفاده از سیستم، آن را به گونهای تغییر میدهند که در نهایت نتیجه مورد نظر حاصل میشود. در حالی که در حال نوشتن این متن بودم چندین و چند مثال به ذهنم رسید که شما میتوانید با تجسم آن مثالها مفهوم تکنولوژی را بهتر درک کنید. مثلا ماشینهای بزرگی که برای حفر تونل طراحی شدهاند (TBM) این ماشینها ترکیبی از فنآوریهای مختلف هستند که در کنار هم قرار گرفتهاند برای انجام و اجرای سریعتر و دقیقتر کارهای بسیار بزرگ و شگرف. یا مثلا توربینهای بخار بسیار بزرگ که با آنها برق تولید میشود. سادهترین شکل فنآوری ، توسعه و استفاده از ابزارهای اساسی است. کشف ماقبل تاریخ چگونگی کنترل آتش و انقلاب نوسنگی بعد از آن، خیلی چیزها را تغییر داد و متحول کرد، کشاورزی را متحول کرد، منابع غذایی موجود را افزایش داد و همه ی اینها به سرعت باعث شد تا انسان با پختن خوراک خود به مرور باهوشتر شود. اختراع «چرخ» که حاصل همین هوشمندی است باعث شد تا انسان به مسافرت و کنترل محیط خود بپردازد. تحولات در زمانهای تاریخی مختلف، از جمله دستگاههای چاپ، دستیابی به برق و تلگراف و تلفن و اینترنت ، بسیاری از موانع فیزیکی که در مقابل «ارتباطات» بین انسانها بود را به سرعت كاهش داده به ما انسانها این اجازه را داد كه در مقیاس جهانی آزادانهتر در تعامل باشیم. همه اینها مانند معجزه یا معجزههایی است که پشت هم برای انسان رخ دادند و با آنها انسان به مقطع کنونی از تاریخ حیات خود بر کره زمین رسید که به فضا و به لبهی منظومه شمسی سفر کرده است، از دورترین کرات عکس برداری میکند و به سفرهایی طولانی تر و مهیجتر میاندیشد.
حدود سیصدوشصت تا ششصد سال قبل از میلاد مسیح، اولین تفکرات و اندیشههای فلسفی بشر توسط یونانیها پایهها و مبانی اصلی «علم» را بنیان نهاد. در فاصله همین ۲۵ قرن مباحثات فلسفی مختلفی در مورد استفاده از علم و فناوری بوجود آمده است و اختلاف نظرها در مورد اینکه آیا فناوری وضعیت انسان را بهتر کرده، بهبود بخشیده یا نه، وضع آن را بدتر کرده است، اختلاف نظرهایی وجود دارد. که از میان اینها میتوان به تفکراتی چون نئودوديسم، آناركوبدويسم و جنبشهاي ارتجاعي مشابه اینها اشاره کرد که با انتقاد از توسعه و فراگيري تكنولوژي، اظهار ميكنند كه اين مسیر و این امر رو به انحطاط است و در نهایت به محيط زيست صدمه زده و می زند و افراد و انسانها را به کلی با هم بيگانه کرده و مي كند. از طرف دیگر طرفداران ایدئولوژیهایی مانند transhumanism (تراانسان گرایی) و techno-progressivism (پیشروگرایان فنآوری)، پیشرفت تکنولوژی را به نفع جامعه و شرایط انسانی میدانند.
تراانسانگرایی یا Transhumanism (که از آن به اختصار H+ یا h+ نیز یاد می شود) یک جنبش فلسفی بینالمللی است که با توسعه و ایجاد فنآوریهای پیشرفته، پیچیده و گسترده برای تقویت حافظه، عقل و فیزیولوژی انسان موافق است و از آن حمایت میکند و بر همین اساس با اعمال تغییراتی در ژنوم انسان با مقاصدی مانند شبیهسازی و یا ترکیب با تجهیزات و روباتهای هوشمند موافقت دارد. در این فضا به این موضوع و بحث رباتها و اساسا هوش مصنوعی بیشتر پرداخته میشود.
در فاصلهی سی سال گذشته، با کنجکاوی، عشق و علاقهیی عجیب به حال و آینده بشر و آینده علم و تکنولوژی اندیشیدهام و از هر فرصتی برای آموختن و آموزش بیشتر استفاده کردهام. در این مسیر، مقالات و یادداشتهای متعددی نوشتم که برخی از آنها را شما در صفحاتی که قبلا در فیسبوک داشتم ملاحظه کردهاید اکنون، اینجا در این فضا دنبال میکنید.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها را به مرور برای دریافت به صورت فایل «پی دی اف» یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت اینجا قرار میگیرد.
تهران - تابان خواجهنصیری - ۲۰۱۹
درباره «روایتی از کپی رایت»
حدود چهل سال پیش همزمان با آغاز انقلاب شروع کردم به آموختن موسیقی و ساز گیتار را به عنوان ساز اصلی و موسیقی پاپ و بعدها جز و بلوز را به عنوان سبک یا ژانر موسیقیهای مورد علاقهام انتخاب کردم. آن زمان هیچ دیدی از آینده این نوع موسیقی وجود نداشت و حتی حمل و نقل ساز تا حدود یک دهه بعد از انقلاب ممنوع بود.
...
هفت هشت سال بعد شروع کردم به آهنگسازی و ترانهسرایی، اولین ترانههایم را سی و دو سال پیش ساختم و برخی از آنها را در آلبومی گردآوردم تا در موقعیتی مناسب برای دریافت مجوز اقدام کنم. اوایل دهه هفتاد صدا و سیما برای اولین بار اقدام به پخش برخی از آثار نزدیک به موسیقی پاپ کرد و اواسط دهه هفتاد مجموعهای از حدود ده ترانه را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد بردم. در اولین بررسیها شورای شعر و موسیقی وزارت ارشاد به کارهای من در حوزه ترانه و موسیقی مجوز نداد و روی تمام بندهای اشعار و کلام ترانههایم خط قرمز کشیدند. سرنوشتی که از آن میتوانم به عنوان اولین شکست زندگیام در دوران جوانی یاد کنم.
اواخر دهه هفتاد دوستانی با من تماس گرفتند که تابان چه نشستهای که فردی به نام هومن بختیاری در فرهنگسرای شفق به همراه گروهش دارد چند تا از ترانههای تو را با نام بردن از افراد دیگری به عنوان شاعر و آهنگساز می خواند و اجرا میکند. بلافاصله اقدام به پیگیری کردم و با این فرد تماس گرفتم او را از ادامه این حرکت منع کردم. در شرایطی که وزارت ارشاد به صاحب اصلی اثر مجوز نداده بود داشتند ترانههایم را میخواندند و اجرا می کردند و با آن پول در میاوردند. خبرهایی میرسید که برخی از خوانندگان در کیش دارند ترانه هایم را میخوانند در حالی که من در کش و قوس و درگیر امور بروکراتیک (کاغذبازیهای اداری مربوط به دریافت مجوز) بودم.
همین باعث شد تا من بحث کپیرایت را به صورت خیلی جدی از همان زمان دنبال کنم. اوایل دهه هشتاد مطلع شدم که فردی به نام وحید حاجیتبار یکی از ترانههایم را با عنوان «توی مهتاب» در آلبومی به نام «عشقهای دروغین» ضبط و منتشر کرده است با مجوز وزارت ارشاد اسلامی، تمامی آن بندهایی که برای من خط قرمز کشیده بودند را حاجی تبار موفق به دریافت مجوز شده بود! چند وقت بعد از آن در شبکه ماهواه ای ام آی تی وی فرشید نوابی در برنامه زنده - گیتار شکسته - (که حتی نام برنامهشان را هم از روی ترانهام برداشته بودند) ادعا کرد که سازنده این اثر یعنی ترانه «شعر کوچه» است. این قطعه تضمینی از شعر کوچه شادروان فریدون مشیری است که با اجازه خود ایشان در سال ۶۶ ساخته بودم. بلافاصله با این افراد تماس گرفتم و آنها را از اجرای ترانهام منع کردم و شرح این ماجراها را در نامه ای سرگشاده برای وزارت ارشاد و مطبوعات آن زمان نوشتم و ارسال کردم.
بخش «روایتی از کپی رایت» اساسا اختصاص دارد به بیش از بیست سال تمام دوندگیها و فعالیتهایم برای احقاق یک حق ساده از دست رفته و پامال شده ام به عنوان شاعر، آهنگساز، خواننده و نوازنده گیتار و پدیدآورنده این ترانهها در ایران. وزارت ارشاد اسلامی هیچگاه به تابان خواجهنصیری برای اجرا و ضبط آثارش تاکنون هیچ مجوزی نداده است.
برداشت ادبی! در موسیقی پاپ ایران
نوشته: تابان خواجهنصیری
هنر موسیقی - مرداد ۸۵
لینک دانلود فایل پی دی اف
فرهنگ و هنر يكی ديگر از علاقمندیهای من است. در اين يادداشتها از فرهنگ و هنر، ادبيات، شعر، داستان و موسيقی و كتاب خواهم نوشت. از هفت هشت سالگي شعر و شاعری را دوست داشتم، يادم ميآيد كه تازه خواندن و نوشتن را شروع كرده بودم كه دلم ميخواست كتابچه شعری هم برای خودم درست كنم و بالاخره هم اين كار را كردم و پراكنده، اولين نوشتههايی را كه در آن زمان فكر میكردم چيزي جز شعر نيست در دفترچهی كوچكي گرد آوردم. شاهدم از اين ماجرا کسی است كه شايد تنها چند روز بعد از تهيهی دفترچه آن را به نفع آيندگان مصادره كرد! .
...
نميدانم، شايد هنوز آن دفترچه كوچك را پهلوي خودش نگاه داشته باشد. روزی ميگفت، اين را نگاه داشتهام كه يك روزی اگر براي خودت كسي شدی، آن را چاپ كنم تا همه بدانند كه اوايل، چه شعرهاي مزخرفی میگفتی! فکر میکرد با این کار منصرف میشوم و شعر و شاعری را به کل کنار می گذارم. بعد از آن، شعر گفتن و داستان نوشتن را كنار نگذاشتم، اينها علاقههای من بود، چطور ميتوانستم آنها را كنار بگذارم.
برايم مهم نبود كه ديگران درباره چيزهايی كه مینوشتم بخصوص اشعارم برای خرگوشها و گربهها و گنجشکها چه فكری میكنند، فكر میكردم كه وقتی آدم احساسی دارد يا وقتی فكری و انديشهای در سرش دارد که چرخ می زند، وقتی ميتواند بخواند، میتواند بنويسد و خوب خيلي حيف است كه ننويسد. پس برای همین نوشتم، اما برای خودم و ديگر دفترچهای هم برای نوشتههايم درست نكردم، حالا كه سنم از پنجاه گذر کرده دارم خودم را برای دور افتخار با پرچم آماده می کنم.
حالا که دور تا دورم را كاغذ و نوشتههايی فراگرفته كه فکر می کنم تنها راه باقیماندنشان در اين است كه آنها را به صورت اين يادداشتها در اين سایت بياورم. نميدانم تا چه حد موفق ميشوم كه اين يادداشتها را جمعاوری كنم، اما هر چه باشد، سعی ميكنم، آنهایی را در اينجا قرار دهم كه نه فقط خودم، كه ديگرانی هم كه آنها را خوانده يا شنيدهاند پسنديده باشند. شايد اين از دل نوشتههايم به دلتان بنشيند كه اگر اين چنين شد، نظراتتان را برايم بنويسيد، خوشحال ميشوم آنها را بخوانم و بدانم.
در فاصلهی سی چهل سال اخیر برخی از یادداشتها، اشعار و یا داستانها یا ترجمههایم و یا حتی برخی از طرحها و کاریکاتورهایم در نشریات یا سایتهای مختلف منتشر شده است که شما در این قسمت به مرور با آنها آشنا میشوید و در این بخش یا تحت همین عنوان فرهنگ و هنر آن مطالب را برای مطالعه خواهید یافت.
وبلاگ نماد تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی
نوشته: تابان خواجهنصیری
نشریه فرهنگ مردم -
لینک دانلود فایل پی دی اف
فرانر از ادراک: در روایتی از ترجمه فنی و واژگان تخصصی: ایندیدهآمیا: خودآگاه، نیمهخودآگاه و ناخودآگاه
متاسفانه در اکثر فرهنگهای لغت انگلیسی به فارسی، برای واژههایی چون «Subconscious» و «Unconscious» یک معادل یعنی «ناخوداگاه» آورده شده است که این اشتباه است و به همین لحاظ بسیاری از کارها و اثار ترجمه شده در رابطه با مباحث مرتبط به این موضوعها را گنگ، نامفهوم و عملا غیرقابل استفاده کرده است. یعنی خواننده باید از قبل به موضوع کاملا تسلط داشته باشد تا سیر طبیعی و واقعی را تشخیص دهد. همین امر باعث شده است تا بسیاری از افراد پس از مواجهه با این اصطلاحات جبههگیری کنند و مباحث را ضد و نقیض یا غیرعلمی و شبهعلمی و ... بخوانند.
همه چیز را همه چیز نپندارید، در همه چیز، چیزهایی هست که نمیدانید، یک چیزی نگویید که من یک چیزی بگویم. بعضیها یک چیزی میگویند که فقط یک چیزی گفته باشند! یک چیزی بگویید که برای من، دیگر حرفی باقی نماند، باقی نمانده باشد. - تابان خواجهنصیری
ما وقتی کاملا «بیدار» و هوشیار هستیم، ذهن ما در کنترل بخش هوشیار یا خوداگاه ماست بنابر این در این فضای هوشیاری ما کارهای روزمره کار و زندگی را انجام میدهیم، دادهها و اطلاعات را جمعاوری میکنیم، تجزیه و تحلیل و فکر میکنیم و انجام میدهیم. به این حیطه از فعالیت ذهن میگویند «خوداگاه» یا «هوشیاری». ما در این شرایط «هوشیار» یا (Conscious) هستیم.
زمانی که ما نه «خواب» هستیم نه «بیدار» ذهن ما در یک شرایط استثنایی قرار گرفته است که حاصل تمرکز ذهن است. شما در حالی که بیدارید، تصاویری ذهنی را مثل رویادیدن تجربه میکنید که بسیار قوی و واقعی است. به طوری که حس میکنید کاملا در آن فضا و شرایط قرار گرفتهاید، ذهن کاملا متمرکز است و شما در این فضا و شرایط میتوانید به ذهن پیشنهادهایی بدهید یا به ذهن تلقین کنید، ذهن را در مسیرهای نو و تازه قرار دهید تا از اعماق ذهن شما اطلاعات یا تصاویر و خاطراتی را بیرون آورده تا بعد روی آنها کار کنید. به این فضا و شرایط استثنایی «نیمهخوداگاه» یا «نیمههوشیار» یا «نزدیک به خوداگاه» و «نزدیک به ناخوداگاه» یا (Subconscious) میگویند.
شما وقتی کاملا بیدارید و کاملا متمرکز سرگرم کاری هستید، مثلا در حال رانندگی هستید، وقتی دارید کاری روزانه مثل ظرفشویی یا آشپزی میکنید، وقتی دارید آگاهانه مراقبه یا مدیتیشن میکنید و یا وقتی خود را خودهیپنوتیزم میکنید و وقتی فردی دیگر شما را هیپنوتیزم میکند به نوعی وارد همان شرایط و فضای ذهنی میشوید که امواج مغز شما در این فضا و شرایط از نوع «الفا» است.
زمانی که ما کاملا از هوش رفتهایم یا زمانی که بسیار عمیق به صورت طبیعی یا در اثر داروهای خوابآور و یا مصرف مواد مخدر به خواب عمیق رفتهایم و در این خواب عمیق شروع به رویا دیدن میکنیم. ذهن ما در حالت کاملا «ناخودآگاه» یا (Unconscious) قرار گرفته است.
متاسفانه شما مشترک دیجیتالی ما نیستید ...
برای یکسال آبونمان دریافت یادداشتهای تابان خواجهنصیری کافی است با آدرس پست الکترونیک tkhnassiri@gmail.com به صورت مستقیم مکاتبه کنید و درخواست برای دریافت مقالات را ارسال کنید.
متونی که به این ترتیب اینجا در سایت قرار میگیرد و یا در ایمیلها برایتان ارسال میشود «کپیرایت» دارند. لطفا بدون اجازه کتبی و هماهنگی قبلی در نشریه چاپی و یا سایت یا وبلاگ آنلاین خود منتشر نکنید.
درباره «روایتی از ترجمه فنی و واژگان تخصصی»
رشتهی تحصیلی و دانشگاهی ام در اصل زبان انگلیسی و ترجمه است و الان در حدود سی سال است که هر روز درگیر کارهای مرتبط با زبان و ادبیات انگلیسی، زبانشناسی، فرهنگ نویسی، ترجمه و ترمینولوژی رشتههای مختلف علوم و ترجمه متون فنی و تخصصی هستم. شما برای این که بتوانید ترجمه خوب و قابل قبولی از یک متن تخصصی ارائه دهید لازم است که آشنایی و حتی تسلط خوبی نسبت به موضوع و رشته ی اصلی زبان مبدا داشته باشید و این امر نیازمند مطالعه دقیق و بسیار در آن رشته ی تخصصی است. تصویری که اینجا ملاحظه میکنید کتیبه ی معروف رزتاست،کتیبه ای که در مصر باستان یافت شده و (با قدمتی حدود ۴۰۰۰ سال) کهنترین کتیبهای است که روی آن یک متن به سه زبان نوشته شده است و در حقیقت قدیمی ترین و معروف ترین نماد ترجمه است.
...
بار دیگر در بحث ترجمه ما با موضوع بسیار مهم کپی رایت روبرو هستیم و لازم است که مترجمین و مراکز نشر ایران به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند. در جهان، صنعت چاپ و نشر ایران را جدی نمی گیرند چرا که ما کپی رایت نداریم و این قانون و حقوق بسیار مهم در کشور ما جدی گرفته نشده است برای همین رویکرد من در رابطه با بحث ترجمه، بیشتر یک رویکرد تحقیقی و پژوهشی است به این معنا که در فاصله سی سال گذشته ترمینولوژی و بحث واژگان تخصصی و ترجمههای فنی بخصوص در رابطه با صنایع و رشته های مرتبط با رایانهها، شبکه و وب و اینترنت و برنامهنویسی یا اساسا فن آوری اطلاعات بسیار حائز اهمیت بوده است.
پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی (لیسانس) به سازمان صدا و سیما رفتم و در آنجا به مدت دو سال در اداره بین الملل و نیز برای گروه ورزش در تولید مشغول به کار شدم. ترجمه متون بسیار متعدد و مهمی در آن سازمان بر عهده ام قرار گرفته که دو اساسنامهی اتحادیههای سازمانهای رادیوتلویزیونی آسیا و اقیانوسیه موسوم به ABU و سازمانهای رادیوتلویزیونی کشورهای اروپایی موسوم به EBU از جمله مهمترین ترجمههای تخصصی ام در آن سازمان بود. همچنین ترجمه اپیزودهای برخی برنامه های ورزشی متعددی که در آن مقطع زمانی در جدول پخش برنامه های ورزشی تلویزیون قرار داشت بر عهده ام بود.
همان زمان در اوایل دهه ۷۰ برخی از کارها و اخبار علم و فناوری های مهم ارتباطات و نیز مقالات متعددی در رابطه با رویدادهای ورزشی همچون المپیک و یا تجهیزات پخش رادیوتلویزیونی و ارتباطات ماهواره ای و ... در هفتهنامه سروش منتشر میشد. در اوایل دهه ۷۰ نگارش و ترجمه برخی از متون سخنرانی مدیران رده بالای صدا و سیما و از جمله مهمترین آنها متن برخی از سخنرانی های ریاست وقت آن سازمان را انجام داده بودم. از اواسط دهه ۷۰ همکاری با سازمانهای فرهنگی و هنری، چاپ و نشر کتاب و ناشرین به صورت جدی آغاز شد و اولین ترجمههایم در نشریاتی چون علم الکترونیک و کامپیوتر، شبکه و ... و بعدها در نشریات دیگری چون «کامیاب» و «فرهنگ مردم» و ... منتشر شد.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها به مرور به عنوان نوع یا نمونه ای از کارهای ترجمهام برای دریافت به صورت فایل پی دی اف یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت قرار می گیرد
✓ موفقیت یعنی ...
رسیدن به هدف با انعطافپذیری، پشتکار و برخورداری از یک ذهنیت رشد-محور. - تابان خواجهنصیری