برای کسب اطلاعات بیشتر و هماهنگی برای ثبت نام و رزرو
جلسات تماس بگیرید
۰۹۳۲-۹۲۸۵۳۵۲
دعوت برای ارسال آثار و نظرات
قابل توجه نویسندگان، پژوهشگران و نشریات و ناشرین محترم
چنانچه کتاب، لوح فشرده، نرمافزار یا برنامههای کاربردی برای تلفنهای همراه هوشمند یا مقالاتی درباره زندگی، نظرات، پژوهشها و آثار تابان خواجهنصیری به رشته تحریر درآورده و یا در نشریه یا توسط ناشری منتشر ساختهاید، کافی است تا یک نسخه از آن مقاله یا کتاب را با ارسال به آدرس: «تهران، انتهای بلوار فردوس غرب (ناصر حجازی)، بهارشمالی:(خیابان شهید طاهر اسپندارفر شمالی)، بنبست چهارم، پلاک ۸ کد پستی (۶۳۶۴۱-۱۴۸۴۷)» ارسال فرمایید تا آن مطلب یا کتاب، لوح فشرده یا برنامه و نرمافزار شما جهت معرفی به خوانندگان و بازدیدکنندگان سایت به مدت یک ماه به صورت رایگان در این سایت و صفحه اینترنتی قرارگیرد. چنانچه مقاله را به صورت تایپ شده در اختیار دارید میتوانید آن را به آدرس پست الکترونیک ما «journalist@webfaqt.com» ارسال نمایید.
در روایتی از نظرات و پیشنهادات شما: مستقیم با هوش فراتر: من مصمم هستم. (۱۹۷۳۵)
::: جهت ارسال نظرات و پیشنهاداتتان میتوانید از فرم بالای صفحه و یا ایمیل t.k.nassiri@gmail.com اقدام کنید!
پژوهش خلاقانه
برای
نگرش و نگارش خلاقانه
متعهدم به خوب و ساده نوشتن، بکر، اصل و مبتکرانه نوشتن و دقیقا با توجه به نیازهای مردمم نوشتن
قیاس: از تشبیههای ساده تا استدلالهای پیچیده – چگونه قیاسهای قوی بسازیم و از قیاسهای ضعیف دوری کنیم
هارمونی کیهانی: سفری از «هرمزنی» هرمزگان ایران تا سپهرهای یونان - تابان خواجهنصیری
ردپای موسیقی: از «موسیخی» تا Music
کشف ریشههای ناشناخته در زبانهای هندواروپایی - تابان خواجهنصیری
بررسی ریشهشناسی یک واژه کاملاً فارسی با پیشینهای عمیق در فرهنگ ایرانی
تغییرات عمدی در زبان فارسی: از اعتراض تا آسیبهای زبانی
ماموریت ممکن ما ... بیان حقایق تکاندهنده!
قیاس: از تشبیههای ساده تا استدلالهای پیچیده – چگونه قیاسهای قوی بسازیم و از قیاسهای ضعیف دوری کنیم
هارمونی کیهانی: سفری از «هرمزنی» هرمزگان ایران تا سپهرهای یونان - تابان خواجهنصیری
ردپای موسیقی: از «موسیخی» تا Music
کشف ریشههای ناشناخته در زبانهای هندواروپایی - تابان خواجهنصیری
بررسی ریشهشناسی یک واژه کاملاً فارسی با پیشینهای عمیق در فرهنگ ایرانی
در روایتی از تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی: خلاصه مقاله مندرج در کتاب «زبان و رسانه جدید» - دبورا تاتن
در روایتی از تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی: خلاصه کتاب زبان و اینترنت - نوشته دیوید کریستال
تغییرات عمدی در زبان فارسی: از اعتراض تا آسیبهای زبانی
::: جهت مشاهده و مطالعه مطالب تازه به مرور این صفحه ادامهدهید!
قیاس: از تشبیههای ساده تا استدلالهای پیچیده – چگونه قیاسهای قوی بسازیم و از قیاسهای ضعیف دوری کنیم
"قیاس: از تشبیههای ساده تا استدلالهای پیچیده – چگونه قیاسهای قوی بسازیم و از قیاسهای ضعیف دوری کنیم"
نویسنده: تابان خواجهنصیری
چکیده:
قیاس یکی از ابزارهای قدرتمند در زبان و تفکر است که به ما کمک میکند مفاهیم پیچیده را با استفاده از مثالهای سادهتر توضیح دهیم. اما همه قیاسها یکسان نیستند: برخی قوی و منطقی هستند، برخی ضعیف و گمراهکننده، و برخی کاملاً نادرست و بیمعنا. در این مقاله، به تعریف قیاس، انواع آن (قیاس قوی، قیاس ضعیف، قیاس معالفارق، قیاس معالغیر و انواع دیگر قیاسها)، و مثالهای کاربردی از هر نوع میپردازیم. همچنین راهکارهایی برای تشخیص قیاسهای قوی و اجتناب از قیاسهای ضعیف ارائه میشود. در پایان، منابعی برای مطالعه بیشتر معرفی میشوند. قیاس نه تنها در توضیح مفاهیم پیچیده بلکه در استدلالهای علمی، آموزش، و حتی تصمیمگیریهای روزمره نقش کلیدی دارد. در این مقاله، با بررسی معیارهای علمی برای ارزیابی قیاسها و ارائه راهکارهای عملی، به خوانندگان کمک میکنیم تا قیاسهای مؤثرتری بسازند و از خطاهای رایج در استدلال جلوگیری کنند.
مقدمه:
قیاس (Analogy) یکی از قدیمیترین و مؤثرترین ابزارهای زبانی و فکری است که انسانها برای انتقال مفاهیم پیچیده از آن استفاده میکنند. از فلسفه و علم گرفته تا ادبیات و زندگی روزمره، قیاسها نقش مهمی در درک و ارتباط مفاهیم ایفا میکنند. اما آیا همه قیاسها به یک اندازه مؤثر هستند؟ چگونه میتوانیم قیاسهای قوی و منطقی بسازیم و از قیاسهای ضعیف یا نادرست دوری کنیم؟ این مقاله به این سؤالات پاسخ میدهد و انواع مختلف قیاسها را بررسی میکند. استفاده از قیاس به دوران باستان بازمیگردد؛ ارسطو در منطق خود از قیاس برای استدلال قیاسی استفاده میکرد و امروزه دانشمندان علوم شناختی آن را ابزاری اساسی در یادگیری و خلاقیت میدانند. برای مثال، قیاسها در آموزش علوم به دانشآموزان کمک میکنند تا مفاهیمی مثل گرانش یا ساختار اتم را درک کنند، و در سیاست، سیاستمداران از آن برای متقاعد کردن مخاطبان بهره میبرند.
بدنه اصلی:
۱. قیاس چیست؟
قیاس مقایسه دو چیز برای نشان دادن شباهتها یا تفاوتهای بین آنها است. این ابزار به ما کمک میکند مفاهیم ناشناخته یا پیچیده را با استفاده از مفاهیم شناختهشده و سادهتر توضیح دهیم. قیاس فراتر از یک مقایسه ساده، ابزاری برای استدلال و شناخت است. در علوم شناختی، قیاس بهعنوان پلی بین اطلاعات آشنا و ناآشنا شناخته میشود که به مغز کمک میکند الگوها را شناسایی کند. برای مثال، وقتی میگوییم 'قلب مانند پمپ است'، نه تنها عملکرد قلب را توضیح میدهیم، بلکه یک چارچوب ذهنی برای درک آن ایجاد میکنیم.
۲. انواع قیاس:
قیاسها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. در اینجا به بررسی انواع اصلی و برخی انواع دیگر میپردازیم:
الف) قیاس قوی:
تعریف: قیاسهایی که شباهتهای اساسی و منطقی بین دو چیز را نشان میدهند. قیاس قوی بر شباهتهای ساختاری یا عملکردی عمیق استوار است و قابلیت تعمیم منطقی دارد.
مثالها:
"مغز انسان مانند یک پردازنده کامپیوتری است که اطلاعات را دریافت، پردازش و ذخیره میکند."
"اتم مانند یک منظومه شمسی کوچک است."
"سلول مانند یک کارخانه است."
"سیستم ایمنی بدن مانند یک ارتش است که از مرزها دفاع میکند و مهاجمان را شناسایی و نابود میکند."
ب) قیاس ضعیف:
تعریف: قیاسهایی که شباهتها محدود یا سطحی هستند. قیاس ضعیف معمولاً به شباهتهای سطحی یا احساسی محدود میشود و فاقد عمق منطقی است.
مثالها:
"زندگی مانند یک بازی ویدئویی است که هر مرحله چالشهای خاص خود را دارد."
"مغز مانند یک کتابخانه است."
"عشق مانند یک گل است."
"موفقیت مانند یک بادکنک است که با تلاش بالا میرود."
ج) قیاس معالفارق:
تعریف: قیاسهایی که به دلیل تفاوتهای اساسی بین دو چیز، استدلال را به بیراهه میبرند و اغلب به مغالطه منجر میشوند. این نوع قیاس ممکن است شباهتهایی داشته باشد، اما تفاوتهای بنیادین آن را گمراهکننده میکند.
مثالها:
"مغز انسان مانند یک ماشین حساب است که فقط محاسبات را انجام میدهد."
"پرورش فرزندان مانند پرورش گیاهان است."
"مدیریت یک شرکت مانند رانندگی با یک ماشین است."
"یادگیری مانند پر کردن یک سطل آب است."
د) قیاس معالغیر:
تعریف: قیاس معالغیر به مقایسهای گفته میشود که در آن دو چیز یا دو مفهوم که فاقد هرگونه شباهت اساسی هستند، بهطور نادرست یا گمراهکننده با هم مقایسه میشوند. این نوع قیاس معمولاً به دلیل نادیده گرفتن تفاوتهای بنیادین بین دو موضوع، نتیجهگیریای بیمعنا یا آشکارا غلط به همراه دارد. قیاس معالغیر نوعی مغالطه منطقی است که در آن مقایسهای نامناسب یا بیربط انجام میشود.
مثالها:
"مغز انسان مانند یک توپ است." (اشکال: مغز یک اندام پیچیده با عملکردهای شناختی و بیولوژیکی است، در حالی که توپ یک شیء ساده و بیجان است.)
"عشق مانند یک صندلی است." (اشکال: عشق یک احساس انسانی پیچیده است، در حالی که صندلی یک شیء فیزیکی بدون هیچ ویژگی احساسی یا روانی است.)
"اقتصاد یک کشور مانند یک بازی شطرنج است." (اشکال: اقتصاد یک سیستم پیچیده با عوامل متعدد انسانی، اجتماعی و سیاسی است، در حالی که شطرنج یک بازی با قوانین ثابت و محدود است.)
"زمان مانند یک رودخانه است که میتوان آن را با سد متوقف کرد." (اشکال: زمان یک مفهوم انتزاعی و غیرملموس است، در حالی که رودخانه یک پدیده فیزیکی است که میتوان آن را کنترل کرد.)
توضیح تکمیلی: قیاس معالغیر با قیاس معالفارق تفاوت دارد. در قیاس معالفارق، دو چیز که شباهتهایی دارند اما تفاوتهای اساسیتری بین آنها وجود دارد، مقایسه میشوند و این مقایسه ممکن است در ظاهر منطقی به نظر برسد اما گمراهکننده است. اما در قیاس معالغیر، دو چیز یا دو مفهوم که فاقد هرگونه شباهت اساسی هستند، مقایسه میشوند و این مقایسه کاملاً نامناسب و بیربط است.
ه) قیاس استقرایی (Inductive Analogy):
تعریف: این نوع قیاس بر اساس شباهتهای مشاهدهشده در موارد خاص، به یک نتیجهگیری کلی و احتمالی میرسد. در این روش، از مقایسه میان دو چیز که ویژگیهای مشترکی دارند، فرضیهای درباره موارد مشابه دیگر ساخته میشود. قیاس استقرایی در علوم تجربی و فرآیندهای شناختی کاربرد گستردهای دارد.
مثالها:
"اگر چند پرنده توانایی پرواز داشته باشند، احتمالاً بیشتر پرندگان پرواز میکنند."
"اگر چند بیمار پس از مصرف یک دارو بهبود یابند، میتوان فرض کرد که این دارو احتمالاً برای بیماران مشابه هم مؤثر است."
"اگر در چند شهر باران باعث کاهش دما شده باشد، ممکن است نتیجه بگیریم که باران بهطور کلی دما را کاهش میدهد."
و) قیاس قیاسی (Deductive Analogy):
تعریف: این نوع قیاس از یک قاعده کلی استفاده میکند و آن را به یک مورد خاص اعمال میکند. اگر قانون نادرست باشد، نتیجه خطا خواهد بود.
مثالها:
"همه پرندگان پرواز میکنند. پنگوئن یک پرنده است، بنابراین پنگوئن پرواز میکند."
"همه فلزات رسانای برق هستند؛ آهن یک فلز است، پس آهن رسانای برق است."
ز) قیاس استعاری (Metaphorical Analogy):
تعریف: این نوع قیاس از استعارهها استفاده میکند و بیشتر در ادبیات و شعر کاربرد دارد.
مثالها:
"زمان مانند یک رودخانه است که همیشه در جریان است."
"زندگی مانند یک سفر دریایی است که گاه آرام و گاه طوفانی است."
ح) قیاس کاربردی (Functional Analogy):
تعریف: این نوع قیاس بر اساس عملکرد یا کارکرد دو چیز ساخته میشود.
مثال: "ریهها مانند فیلترهایی هستند که اکسیژن را تصفیه و به بدن منتقل میکنند."
ط) قیاس علمی (Scientific Analogy):
تعریف: در علم برای توضیح پدیدههای پیچیده استفاده میشود.
مثالها:
"اتم مانند یک منظومه شمسی کوچک است."
"جریان الکتریکی مانند جریان آب در یک لوله است که تحت فشار حرکت میکند."
ی) قیاس فلسفی (Philosophical Analogy):
تعریف: در فلسفه برای بررسی مفاهیم انتزاعی استفاده میشود.
مثال: "آگاهی مانند آینهای است که جهان را بازتاب میدهد."
ک) قیاس ادبی (Literary Analogy):
تعریف: در ادبیات و شعر برای ایجاد تصاویر ذهنی قوی استفاده میشود.
مثالها:
"عشق مانند یک گل است که در بهار شکوفا میشود."
"دوست مانند ستارهای است که در تاریکی راه را نشان میدهد."
۳. چگونه قیاسهای قوی بسازیم؟
شباهتهای اساسی و ساختاری بین دو چیز را پیدا کنید.
از تفاوتهای مهم غافل نشوید.
هدف قیاس را مشخص کنید (توضیح یک مفهوم پیچیده).
قیاس را ساده و قابل درک نگه دارید.
برای ساخت قیاس قوی، میتوان از یک فرآیند سهمرحلهای استفاده کرد:
شناسایی شباهتهای کلیدی: ابتدا شباهتهای ساختاری یا عملکردی بین دو چیز را پیدا کنید (مثلاً قلب و پمپ هر دو سیال را جابهجا میکنند).
بررسی تفاوتها: مطمئن شوید تفاوتها بر شباهتها غلبه ندارند (مثلاً قلب عضله است، اما پمپ فلزی).
سادهسازی هوشمندانه: قیاس را طوری ساده کنید که مفهوم اصلی را منتقل کند، اما دقتش را از دست ندهد.
همچنین، از پرسیدن این سؤال کمک بگیرید: "آیا این قیاس به درک بهتر موضوع کمک میکند یا فقط تزئینی است؟"
تمرین عملی:
سعی کنید یک قیاس قوی برای توضیح "اینترنت" بسازید و آن را با معیارهای بالا آزمایش کنید.
جمعبندی:
قیاسها ابزارهای قدرتمندی هستند که میتوانند به ما کمک کنند مفاهیم پیچیده را به سادگی توضیح دهیم. اما همه قیاسها یکسان نیستند. قیاسهای قوی بر اساس شباهتهای اساسی و منطقی ساخته میشوند، در حالی که قیاسهای ضعیف، معالفارق و معالغیر میتوانند گمراهکننده یا کاملاً بیمعنا باشند. با تمرین و آگاهی، میتوانیم قیاسهای قویتری بسازیم و از قیاسهای ضعیف دوری کنیم. تشخیص قیاسهای قوی از ضعیف نیازمند تمرین و توجه به جزئیات است. با استفاده از معیارهای علمی و تمرین عملی، میتوان از قیاسها نه تنها برای توضیح، بلکه برای حل مسائل پیچیده در علم، آموزش و زندگی روزمره بهره برد.
نتیجهگیری:
استفاده از قیاسهای قوی و منطقی نه تنها به درک بهتر مفاهیم کمک میکند، بلکه استدلالهای ما را نیز متقاعدکنندهتر میسازد. با تشخیص تفاوت بین قیاسهای قوی، ضعیف، معالفارق و معالغیر، میتوانیم در گفتگوها، نوشتهها و استدلالهای خود موفقتر عمل کنیم. "شما هم میتوانید با شروع از قیاسهای ساده در مکالمات روزمره، مهارت خود را تقویت کنید و بهتدریج استدلالهای پیچیدهتری بسازید. یک قیاس خوب، دنیایی از امکانات را باز میکند!"
معرفی منابع و مآخذ:
"Thinking, Fast and Slow" by Daniel Kahneman - این کتاب به شما کمک میکند نحوه تفکر و استدلال خود را بهبود بخشید و قیاسهای قویتری بسازید.
"The Art of Thinking Clearly" by Rolf Dobelli - این کتاب خطاهای رایج در تفکر و استدلال را بررسی میکند و به شما کمک میکند قیاسهای ضعیف را تشخیص دهید.
"Metaphors We Live By" by George Lakoff and Mark Johnson - این کتاب به بررسی نقش قیاسها و استعارهها در زبان و تفکر میپردازد.
"منطق" نوشته ابنسینا (ترجمههای فارسی موجود) - این کتاب کلاسیک به قیاس در استدلال منطقی پرداخته و برای علاقهمندان به ریشههای فلسفی قیاس مناسب است.
منبع دیجیتال: وبسایت Stanford Encyclopedia of Philosophy، مدخل Analogy (به زبان انگلیسی، رایگان) - مروری جامع بر قیاس در فلسفه و علم.
معرفی سه کتاب برای مطالعه بیشتر:
"The Analogical Mind: Perspectives from Cognitive Science" by Dedre Gentner and Keith J. Holyoak - این کتاب به بررسی نقش قیاسها در شناخت و تفکر انسان میپردازد.
"Surfaces and Essences: Analogy as the Fuel and Fire of Thinking" by Douglas Hofstadter and Emmanuel Sander - این کتاب به بررسی عمیقتر قیاسها و نقش آنها در تفکر خلاق میپردازد.
"Analogy and Structure" by R. J. Sternberg - این کتاب به ساختار قیاسها و نحوه استفاده از آنها در استدلالهای منطقی میپردازد.
هارمونی کیهانی: سفری از «هرمزنی» هرمزگان ایران تا سپهرهای یونان - تابان خواجهنصیری
هارمونی کیهانی: سفری از «هرمزنی» هرمزگان ایران تا سپهرهای یونان
نویسنده: تابان خواجهنصیری
تاریخ انتشار: ۲۴ فوریه ۲۰۲۵
چکیده
واژه «هارمونی» که در فرهنگ غرب به یونان باستان و نظریه «هارمونی سپهرها» نسبت داده میشود، ممکن است ریشههایی عمیقتر در شرق، بهویژه در تمدن پارسی و منطقه هرمزگان ایران داشته باشد. این مقاله با تکیه بر بیش از دو دهه تحقیق نویسنده در زمینه موسیقی، تاریخ، و تمدنهای کهن، بهویژه ایران، چین، و هند، فرضیهای نو مطرح میکند: «هارمونی» نهتنها از نظر زبانی، بلکه از منظر مفهومی و فرهنگی، با «هرمز»، نیانبان، و نظم کیهانی اهورامزدا در ایران باستان پیوند دارد. با بررسی تنگه هرمز بهعنوان نقطه اتصال خلیج فارس و دریای عمان، و نیانبان بهعنوان یکی از قدیمیترین سازهای بادی، این پژوهش نشان میدهد که ایده هماهنگی کیهانی ممکن است از شرق به غرب سفر کرده باشد.
مقدمه
موسیقی و مفهوم هماهنگی از دیرباز بخشی از هویت تمدنهای بشری بودهاند. در روایتهای غربی، «هارمونی» (harmonía) به یونان باستان و اندیشههای فیثاغورس و افلاطون نسبت داده میشود، اما آیا این مفهوم واقعاً در خلأ شکل گرفته است؟ خورشید از شرق طلوع میکند و تمدنهای کهن ایران، هند، و چین پیش از یونان در موسیقی و فلسفه پیشرفتهایی چشمگیر داشتند. این مقاله با تکیه بر شواهد تاریخی، فرهنگی، و مفهومی، فرض میکند که «هارمونی» ریشه در منطقه هرمزگان ایران، تنگه هرمز، و باورهای پارسی به نظم کیهانی اهورامزدا دارد. نیانبان، سازی باستانی از جنوب ایران، و تنگه هرمز، مفصل اتصال دو پهنه آبی، بهعنوان نمادهایی از صدا و پیوند، در مرکز این پژوهش قرار دارند.
بدنه اصلی
۱. ریشهشناسی «هارمونی» و محدودیتهای زبانی
در زبان یونانی باستان، harmonía به معنای هماهنگی و تعادل از harmós (اتصال یا مفصل) و harmózō (به هم پیوستن) مشتق شده است. زبانشناسان این واژه را به ریشه هندواروپایی h₂er- (تنظیم یا پیوستن) نسبت میدهند. با این حال، هیچ اشاره مستقیمی به «هار» (مو) یا ارتباطی زبانی با «هرمز» (Hormoz) در متون یونانی یافت نمیشود. اما آیا این نبود شواهد زبانی، نبود تأثیر فرهنگی را اثبات میکند؟ نویسنده با بیش از بیست سال مطالعه در موسیقی و تمدنها استدلال میکند که محدودیتهای زبانشناسی تاریخی نمیتوانند عمق تعاملات فرهنگی را بازتاب دهند.
۲. هرمز و نظم کیهانی اهورامزدا
«هرمز» در پارسی باستان، که از Hormuzd و Ahura Mazda گرفته شده، خدای حکمت و نظم کیهانی در آیین زرتشتی است. در متون اوستایی، اهورامزدا جهان را بر اساس اَشا (نظم و حقیقت) اداره میکند — مفهومی که شباهت عجیبی به «هارمونی کیهانی» در یونان دارد. تنگه هرمز، که خلیج فارس و دریای عمان را متصل میکند، بهعنوان یک مفصل جغرافیایی و نماد پیوند، میتوانست در ذهن مردمان باستان با نظم و هماهنگی مرتبط شود. این ایده با نظریه فیثاغورثی «هارمونی سپهرها» — که حرکت سیارات را با صداها و ارتعاشات هماهنگ میداند — همراستاست.
۳. نیانبان: صدای هرمزگان و ریشه موسیقی بادی
نیانبان، یکی از قدیمیترین سازهای بادی جهان، در منطقه هرمزگان ایران ریشه دارد. این ساز، که از کیسه هوا و لولههای صوتی تشکیل شده، صدایی پیوسته و ارتعاشی تولید میکند که یادآور امواج دریا و باد در تنگه هرمز است. شواهد تاریخی نشان میدهد که نیانبان پیش از سازهای مشابه مانند bagpipe در اروپا وجود داشته و میتوان آن را پدر سازهای بادی پیچیدهتر، مانند ارگهای قرون وسطی، دانست. نویسنده پیشنهاد میدهد که «هرمزنی» (ترکیبی فرضی از «هرمز» و «نی») میتوانست نمادی از صدای نظم کیهانی باشد که از شرق به غرب منتقل شده است.
۴. تنگه هرمز: مفصل تمدن و دریانوردی
تنگه هرمز، هزاران سال پیش (حدود ۳۵۰۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش)، مرکز تجارت و دریانوردی پارسیان و دیگر تمدنها بود. ایرانیان باستان، بهویژه در جنوب، در کشتیسازی و اتصال اجزای چوبی مهارت داشتند — مفهومی که با harmós یونانی (اتصال) همراستاست. این منطقه، بهعنوان پل شرق و غرب، میتوانست مفاهیم موسیقی، نظم، و پیوند را از طریق جاده ابریشم و مسیرهای دریایی به یونان برساند. نویسنده تأکید میکند که یونانیها، که از قرن هشتم پیش از میلاد با پارسیان در تماس بودند، احتمالاً این ایدهها را وام گرفته و با زبان خود بازسازی کردهاند.
۵. نقد روایت غربی و استاندارد دوگانه
غرب، بهویژه از دوره رنسانس، تاریخ را به نفع خود بازنویسی کرده و یونان را مبدأ همهچیز معرفی کرده است. اما موسیقی در چین (شنگ)، هند (فلوتهای ودیک)، و ایران (نی و نیانبان) هزاران سال پیش از یونان وجود داشت. نویسنده استدلال میکند که «هارمونی» نه اختراع یونانی، بلکه بازتابی از مفاهیم شرقی است که از طریق تعاملات فرهنگی به غرب رسیده و نامگذاری شده است.
نتیجهگیری
این پژوهش نشان میدهد که «هارمونی»، اگرچه از نظر زبانی به یونانی harmonía نسبت داده میشود، از نظر مفهومی و فرهنگی ریشههایی عمیق در شرق، بهویژه هرمزگان ایران دارد. تنگه هرمز، نیانبان، و باور به نظم کیهانی اهورامزدا، همگی به ایدهای از تعادل، اتصال، و ارتعاش اشاره دارند که پیش از یونان در شرق شکل گرفته بود. هرچند شواهد زبانی مستقیم این ارتباط را تأیید نمیکند، اما شباهتهای مفهومی و مسیر تاریخی تمدنها این فرضیه را تقویت میکند که «هارمونی» سفری از هرمز ایران به سپهرهای یونان داشته است. این دیدگاه نهتنها تاریخ موسیقی را بازنویسی میکند، بلکه بر نقش نادیدهگرفتهشده تمدنهای شرقی تأکید میورزد.
منابع و مآخذ
متون اوستایی و گاتها (ترجمههای موجود از زبان پارسی باستان)
هرودوت، تاریخ (کتابهایی درباره پارسیان و دریانوردی)
تحقیقات باستانشناختی درباره موسیقی و سازهای بادی در خاورمیانه
مطالعات نویسنده طی بیست سال درباره موسیقی ایران، چین، و هند
معرفی سه کتاب برای مطالعه بیشتر:
"موسیقی در ایران باستان" نوشته روحالله خالقی
شرح جامعی از سازها و مفاهیم موسیقایی در تمدن پارسی.
"The Harmony of the Spheres" نوشته Joscelyn Godwin
بررسی نظریه هارمونی سپهرها و ریشههای فلسفی آن.
"Silk Road: A Musical Caravan" نوشته Theodore Levin
کاوشی در تبادلات موسیقایی و فرهنگی بین شرق و غرب.
ردپای موسیقی: از «موسیخی» تا Music
کشف ریشههای ناشناخته در زبانهای هندواروپایی - تابان خواجهنصیری
ردپای موسیقی: از «موسیخی» تا Music
کشف ریشههای ناشناخته در زبانهای هندواروپایی
نوشته: تابان خواجهنصیری
چکیده:
این مقاله به بررسی ریشه واژه «موسیقی» (Music) میپردازد و با ارائه ایدهای جدید، پیشنهاد میکند که این واژه ممکن است از «موسیخی» در زبانهای ایرانی و هندی نشأت گرفته باشد. با استفاده از شواهد زبانشناسی، تاریخی و فرهنگی، ارتباط بین موها (haar)، هارپ، چنگ و عبارت «مو به تن سیخ شدن» با موسیقی بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که موسیقی نه تنها هنری جهانی است، بلکه ریشههای عمیقی در فرهنگهای شرقی دارد.
مقدمه:
موسیقی، هنری که ذهن و روح انسان را از دیرباز به خود مشغول کرده است، نه تنها به عنوان یک ابزار بیان احساسات، بلکه به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی تمدنها مطرح بوده است. اما آیا واژهای که امروزه به عنوان «Music» میشناسیم، ممکن است از واژهای باستانیتر در زبانهای شرقی مانند «موسیخی» گرفته شده باشد؟ در این مقاله، با بررسی زبانهای هندواروپایی، به ویژه فارسی و سانسکریت، و با تمرکز بر ارتباط موها، چنگ زدن و هارپ، سعی در پاسخ به این سؤال داریم.
بدنه مقاله:
ریشهشناسی واژه «موسیقی»
واژه «موسیقی» در زبانهای اروپایی از ریشه لاتین «Musica» گرفته شده است که خود از واژه یونانی «Μουσική» (Mousikē) نشأت میگیرد. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که این واژه ممکن است ریشههایی در زبانهای شرقی مانند فارسی و سانسکریت داشته باشد. واژه «موسیخی» که در زبانهای ایرانی و هندی به معنای موسیقی است، میتواند به «موسیقی» معرب شده باشد. این امر میتواند به دوران پس از اسلام در ایران برگردد که واژههای فارسی بسیاری معرب شدند. برای مثال، در متون فارسی میانه (پهلوی)، واژههایی که به موسیقی اشاره دارند، میتوانند نشاندهنده وجود یک واژه باستانیتر باشند که بعدها به «موسیقی» تغییر یافته است.
ارتباط بین موها (Haar)، چنگ و هارپ
در زبان آلمانی، واژه «Haar» به معنای مو است، که با هارمونی در موسیقی مرتبط میشود. این ارتباط میتواند نشاندهنده نقش موها در تحریک حسی و احساسی باشد که موسیقی نیز همین کارکرد را دارد. در فرهنگهای مختلف، مو به عنوان نماد زیبایی، قدرت و حتی روحانیت در نظر گرفته میشود. عمل «چنگ زدن» به موها و سیمهای ساز نمادی از هماهنگی و نظم است.
موها و هارمونی: در بسیاری از فرهنگها، مو به عنوان نماد هماهنگی و نظم در نظر گرفته میشود، مانند سیمهای ساز چنگ یا هارپ که باید در هماهنگی با هم نواخته شوند.
چنگ و هارپ: ساز چنگ در فرهنگ ایرانی قدمتی چند هزارساله دارد، و شباهت بین چنگ و هارپ (Harp) در غرب نشاندهنده تبادلات فرهنگی بین شرق و غرب است. این سازها نه تنها از نظر ساختاری شبیه به هم هستند، بلکه در نحوه نواختن نیز اشتراکاتی دارند.
«مو به تن سیخ شدن» و موسیقی
این عبارت به تجربه فیزیکیای اشاره دارد که در واکنش به موسیقی یا احساسات شدید رخ میدهد. این پدیده نشاندهنده تأثیر موسیقی بر سیستم عصبی و ارتباط آن با رشتههای عصبی پوست و مو است. تحقیقات علمی نشان میدهد که موسیقی میتواند بر بخشهای مختلف مغز، از جمله سیستم لیمبیک (مرکز احساسات) و قشر شنوایی، تأثیر بگذارد.
Goosebumps: این واکنش نشاندهنده یک ارتباط عمیق بین موسیقی و حس لامسه است که در تمامی فرهنگها به نوعی شناخته شده است.
تحقیقات باستانشناسی و تاریخی
کشفیات باستانشناسی اخیر در جنوب ایران نشان میدهد که چنگ یکی از قدیمیترین سازها با قدمت چند هزار ساله بوده است. این نشان میدهد که ایران نقش مهمی در توسعه موسیقی و سازها داشته است. تبادلات فرهنگی از طریق جاده ابریشم میتواند توضیحدهنده چرایی شباهت بین ساز چنگ و هارپ در شرق و غرب باشد.
تحلیل زبانشناسی
مقایسه واژههای مرتبط با موسیقی در زبانهای هندواروپایی مانند «Song»، «Sang» و «Gīt» نشاندهنده ریشههای مشترک است. این واژهها میتوانند از فرهنگهای شرقی به اروپا منتقل شده باشند. برای مثال، واژه «Gīt» در زبان سانسکریت به معنای «آواز» یا «ترانه» است و ممکن است ریشهی واژههایی مانند «song» در زبانهای اروپایی باشد.
ریشههای مشترک: واژههای مرتبط با موسیقی در زبانهای مختلف از ریشههای مشترک در زبانهای هندواروپایی گرفته شدهاند، که نشاندهنده تبادلات فرهنگی بین شرق و غرب است.
نتیجهگیری:
بر اساس تحقیقات انجام شده، میتوان نتیجه گرفت که واژه «موسیقی» ممکن است ریشههایی در زبانهای شرقی مانند «موسیخی» داشته باشد. این ارتباط نه تنها به لحاظ زبانشناسی، بلکه از منظر فرهنگی و نمادین نیز قابل توجه است. ارتباط بین موها، چنگ، هارپ و واکنشهای بدنی مانند «مو به تن سیخ شدن» نشان از عمق و گستردگی تأثیر موسیقی بر روح و روان انسان دارد. برای اثبات این نظریه، نیاز به تحقیقات بیشتری در زمینه باستانشناسی، زبانشناسی و فرهنگی وجود دارد. این تحقیقات میتواند منجر به درک بهتر ما از تاریخ و فرهنگ موسیقی شود.
منابع:
Christensen, T. (2002). The Oxford Handbook of the History of Music Theory. Oxford University Press.
Swinney, D. B. (1999). The Language of Music. Cambridge University Press.
Grout, D. J., & Palisca, C. V. (2001). A History of Western Music. W. W. Norton & Company.
یادداشتهای شخصی و تحقیقات نگارنده، تابان خواجهنصیری.
کشفیات باستانشناسی در جنوب ایران، به نقل از گزارشهای رسانهای و مستندات موزههای باستانشناسی.
متون قدیمی و کتابهای تاریخی فارسی، هندی و یونانی باستان.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
"The Oxford Handbook of the History of Music Theory" - توماس کریستنسن (Thomas Christensen)
"The Language of Music" - د. بی. اسوئینی (D. B. Swinney)
"A History of Western Music" - دونالد جی. گروت (Donald Jay Grout) و کلود وی. پالیسکا (Claude V. Palisca)
بررسی ریشهشناسی یک واژه کاملاً فارسی با پیشینهای عمیق در فرهنگ ایرانی
دگوری: از «دیگ و روی» و «دیگر» تا غلط مصطلح روسیبررسی ریشهشناسی یک واژه کاملاً فارسی با پیشینهای عمیق در فرهنگ ایرانی
نویسنده: تابان خواجهنصیری
چکیده:
این مقاله به بررسی ریشهشناسی واژه «دگوری» میپردازد و نشان میدهد که این واژه ریشهای کاملاً فارسی دارد. دو فرضیه اصلی برای ریشه این واژه مطرح میشود: اول، ترکیب «دیگ» (ظرف بزرگ پختوپز) و «روی» (فلز سفیدکننده) و دوم، ارتباط آن با واژه «دیگر» و مفهوم «دو» و « دوگانگی، دوگانه شدن و دوگانه بودن». با بررسی دقیق ریشههای زبانی و فرهنگی، این مقاله ثابت میکند که ادعای روسی بودن این واژه کاملاً بیاساس است و «روسی» دانستن ریشه و خاستگاه واژه «دگوری» نمونهای از غلطهای رایج و مصطلحی است که در زبانها رواج پیدا میکنند. این تحقیق همچنین به بررسی تغییرات معنایی و کاربردهای این واژه در فرهنگ ایرانی میپردازد.
مقدمه:
زبان فارسی به عنوان یکی از کهنترین زبانهای جهان، همواره تحت تأثیر تحولات تاریخی و فرهنگی قرار داشته است. در این میان، برخی واژهها به اشتباه به زبانهای خارجی نسبت داده میشوند، در حالی که ریشههای عمیقی در فرهنگ و زبان فارسی دارند. واژه «دگوری» یکی از این نمونههاست که بسیاری آن را از زبان روسی میدانند، اما بررسیهای دقیق نشان میدهد که این واژه هیچ ربطی به زبان روسی ندارد و ریشهای کاملاً فارسی دارد. این مقاله به بررسی ریشهشناسی «دگوری» و تغییرات معنایی آن در طول تاریخ میپردازد.
بدنه مقاله:
ما در زبان فارسی ضربالمثل معرفی داریم که میگوید «دیگ به دیگ میگوید روت سیاه!» همانطور که در این ضربالمثل می بینید واژه های «دیگ» و «روی» (به معنی چهره، صورت و ظاهر) با نقشی تعیین کننده آمدهاند. اینجا در واقع «دو» شخصیت در مقابل هم قرار رفته اند.
این ضربالمثل به معنای آن است که فرد عیب دیگران را میبیند، در حالی که خودش نیز همان عیب را دارد. این ضربالمثل به ظاهر زشت و سیاه دیگ اشاره دارد که پس از استفاده زیاد روی آتش، سیاه و زشت میشود. در واقع اشاره به آن دارد که فرد خودش را نمیبیند بلکه تنها «دیگری» را میبیند.
برخی میگویند که این ضربالمثل ریشه اسپانیایی دارد در صورتی که این موضوع کاملا بی اساس است. نویسنده در تحقیقات جداگانهای این را بخوبی نشان داده و اثبات کرده است که در زبان اسپانیای ضربالمثل هایی از لحاظ مفهوم نزدیک به این ضرب المثل وجود دارد اما زبان و فرهنگ ایرانی بسیار قدیمی تر از زبان و فرهنگ های اروپایی است بنابر این احتمال این که اسپانیایی ها مفهوم را از ایرانیان گرفته باشند بیشتر است.
به این مثال ها توجه کنید:
«El burro hablando de orejas»: به معنای «الاغی که از گوشها حرف میزند» (یعنی کسی که خودش عیبی دارد اما از عیب دیگران حرف میزند).
«La olla diciéndole a la sartén: ¡apártate que me tiznas!»: به معنای «دیگ به ماهیتابه میگه: کنار برو که منو سیاه میکنی!». این ضربالمثل از نظر مفهومی کمی شبیه به «دیگ به دیگ میگه روت سیاه» است، اما ساختار و کاربرد متفاوتی دارد.
۱. ریشهشناسی واژه «دیگ»:
فارسی باستان و میانه: واژه «دیگ» در فارسی میانه (پهلوی) [از حدود ۳۰۰ پیش از میلاد تا ۶۵۰ میلادی] به شکل (دگ) «deg» یا (دیگ) «dīg» استفاده میشد و به معنای ظرف بزرگ برای پختوپز بود. این واژه ریشهای کاملاً ایرانی دارد و از زبانهای هندواروپایی گرفته شده است.
فارسی نو: در فارسی نو (از حدود ۶۵۰ میلادی تا امروز)، این واژه به همان شکل باقی مانده و به معنای ظرف بزرگ پختوپز استفاده میشود.
نتیجه: دیگ و دگ ، روی (فلز روی برای ساخت ظروف رویی و برای سفید کردن ظروف)
۲. بررسی واژه «دیگ» در زبان روسی:
واژه روسی: در زبان روسی، به «دیگ» «котёл» (کاتْیُول) گفته میشود. این واژه ریشهای اسلاوی دارد و هیچ ارتباطی با واژه فارسی «دیگ» یا معنی «دیگری» ندارد. تحقیقات نویسنده نشان میدهد که هیچ واژه دیگری هم در زبان روسی وجود ندارد که تلفظ آن این تداعی معانی را بکند که «دگوری» روسی است.
سوالی که مطرح میشود این است: «آیا در زبان روسی واژهای وجود دارد که به نوعی تلفظش شباهت لفظی و یا تداعی کننده معانی با واژه «دگوری»؟ یا با واژه های « دیگر» و «دیگری» داشته باشد؟
برای پاسخ به این سوال، به بررسی واژههای روسی پرداختن که ممکن است از نظر تلفظ یا معنا به واژههای «دگوری»، «دیگر» و «دیگری» شباهت داشته باشند. این بررسی شامل جستجو در فرهنگهای لغت روسی و بررسی واژههایی است که ممکن است از نظر آوایی یا معنایی با این واژهها مرتبط باشند.
بررسی واژههای روسی مشابه «دگوری»:۱. واژههای مشابه از نظر تلفظ:
«другой» (دروگوی): این واژه در زبان روسی به معنای «دیگر» یا «دیگری» و «متفاوت» است. تلفظ آن شبیه به «دگوری» نیست، مگر این که تلفظ اشتباه و غلط متداول و رایج شده باشد که بعید به نظر می رسد اما از نظر معنایی به «دیگر» و «دیگری» نزدیک است.
«друг» (دروگ): این واژه به معنای «دوست» است و از نظر تلفظ شبیه به «دگوری» نیست، اما ممکن است از نظر آوایی کمی تداعیکننده باشد.
«договор» (داگاوار): این واژه به معنای «قرارداد» است و از نظر تلفظ شبیه به «دگوری» نیست.
۲. واژههای مشابه از نظر معنایی:
«иной» (اینوی): این واژه به معنای «دیگر» یا «متفاوت» است و از نظر معنایی به «دیگر» و «دیگری» نزدیک است.
«разный» (رازنی): این واژه به معنای «متفاوت» یا «گوناگون» است و از نظر معنایی به «دیگر» و «دیگری» نزدیک است.
نتیجه: واژه «دیگ» در فارسی ریشهای کاملاً ایرانی دارد و از زبان روسی وارد نشده است.
۳. ترکیب «دیگ» و «روی»:
معنای ترکیبی: در فرهنگ ایرانی، دیگهای مسی پس از استفاده زیاد سیاه میشوند و آنها را با فلز «روی» سفید و زیبا میکردند. جالب توجه است این است که «روی» به معنی «چهره» ، «صورت» ، «سیما» و «ظاهر» است. این فرآیند میتواند به شکلگیری واژه «دیگ و روی» و سپس «دگوری» منجر شده باشد.
تغییر آوایی: با گذشت زمان، «دیگوروی» به شکل سادهتر «دگوری» تغییر کرده است. این فرآیند در زبانها بسیار رایج است و به آن تحلیل آوایی یا سادهسازی میگویند.
۴. ریشهشناسی واژه «دیگر» و «دیگری»:
ریشه هندواروپایی: واژه «دیگر» از ریشه هندواروپایی «*dwi-» به معنای «دو» یا «دوباره» گرفته شده است. این ریشه در بسیاری از زبانهای هندواروپایی دیده میشود.
فارسی باستان و میانه: در فارسی باستان، واژهای مشابه «دیگر» وجود نداشت، اما در فارسی میانه (پهلوی)، این واژه به شکل «دیک» (dīg) یا «دیگ» (dēg) استفاده میشد.
فارسی نو: در فارسی نو، این واژه های «دیگ» و «دگ» به شکل «دیگر» و «دگر» درآمده و به همان معانی استفاده میشود.
۵. ارتباط «دیگر» با مفهوم «دو» و «دوگانه بودن»:
مفهوم «دو»: واژه «دیگر» از ریشهای به معنای «دو» گرفته شده است و به مفهوم «دوگانه بودن» یا «تغییر از یک حالت به حالت دیگر» اشاره دارد.
تغییرات معنایی: این واژه به مرور زمان از معنای اصلی «دو» به معنای «غیر از این» یا «چیز متفاوت» تغییر کرده است.
۶. تغییرات معنایی «دگوری»:
معنای اولیه: در ابتدا، این واژه به معنای «دیگ» و «روی» یا «دیگری» استفاده میشد، اما به مرور زمان معنای تحقیرآمیز و ناسزاگونه پیدا کرد.
معنای امروزی: امروزه، «دگوری» به عنوان یک اصطلاح تحقیرآمیز برای اشاره به افراد «بی هویت»، «بی ارزش» یا «فاحشه» استفاده میشود.
نتیجهگیری:
واژه «دگوری» ریشهای کاملاً فارسی دارد و از ترکیب «دیگ» و «روی» یا «دیگری» شکل گرفته است. این واژه نشاندهنده تغییرات معنایی و فرهنگی است که زبانها در طول تاریخ تجربه میکنند. ادعای روسی بودن این واژه بیاساس است و نمونهای از غلطهای مصطلحی است که در زبانها رواج پیدا میکنند. این تحقیق نشان میدهد که همیشه باید قبل از پذیرش یک ادعا، به بررسی دقیق و علمی آن پرداخت.
منابع و مآخذ:
فرهنگ لغات آبادیس.
فرهنگ عامه، گردآوری و تألیف: [احمد تمیم داری].
منابع تاریخی مربوط به زبان پهلوی و فارسی میانه.
فرهنگهای لغت روسی مانند «Толковый словарь Ожегова» (فرهنگ لغت اُژِگوف).
فرهنگ ضربالمثل های ایرانی.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
کتابها:
«تاریخ زبان فارسی» اثر دکتر محمدرضا باطنی.
«ریشهشناسی واژههای فارسی» اثر دکتر حسن انوری.
مقالهها:
«تحولات زبانی در فارسی میانه و نو» منتشر شده در مجله زبانشناسی.
«ریشهشناسی واژههای هندواروپایی در فارسی» منتشر شده در مجله فرهنگ و ادب.
تغییرات عمدی در زبان فارسی: از اعتراض تا آسیبهای زبانی
تغییرات عمدی در زبان فارسی: از اعتراض تا آسیبهای زبانی
نویسنده: تابان خواجهنصیری
چکیده
استفاده عمدی از املای غلط یا تغییر شکل کلمات در فضای مجازی، بهویژه در میان مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران، پدیدهای است که از جنبههای زبانشناسی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قابل بررسی است. این رفتار که گاه به عنوان ابزاری برای اعتراض یا دور زدن سانسور استفاده میشود، میتواند به زبان فارسی و هویت فرهنگی آسیب بزند. در این مقاله، با بررسی نمونههای داخلی و خارجی، نظرات زبانشناسان و پژوهشگران، و تحلیل تأثیرات این پدیده، راهحلهایی برای کاهش آسیبهای آن ارائه میشود.
مقدمه
زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت فرهنگی ایران، همواره در معرض تحولات و تغییرات بوده است. در سالهای اخیر، پدیدهای در فضای مجازی ظهور کرده است که در آن برخی کاربران، بهویژه مخالفان نظام جمهوری اسلامی، از تغییرات عمدی در املای کلمات یا استفاده از زبان غیراستاندارد برای بیان اعتراض یا دور زدن سانسور استفاده میکنند. این رفتار اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به عنوان ابزاری برای مقاومت مؤثر باشد، اما در بلندمدت میتواند به زبان فارسی و فرهنگ ملی آسیب بزند. این مقاله به بررسی این پدیده از منظر زبانشناسی، ارائه نمونههای مشابه در سایر جوامع، و پیشنهاد راهحلهایی برای مقابله با آن میپردازد.
بررسی پدیده از منظر زبانشناسی
زبانشناسی اجتماعی
زبان به عنوان ابزار هویتسازی و ایجاد پیوندهای اجتماعی، نقش مهمی در شکلگیری گروهها و جنبشها دارد. تغییرات عمدی در املای کلمات میتواند به عنوان نمادی از تعلق به یک گروه خاص یا بیان مقاومت در برابر ساختارهای قدرت تفسیر شود. برای مثال، در ایران، برخی کاربران از تغییراتی مانند نوشتن «عرزشی» به جای «ارزشی» برای بیان اعتراض خود استفاده میکنند.
زبانشناسی سیاسی
در جوامعی که آزادی بیان محدود است، زبان میتواند به ابزاری برای اعتراض تبدیل شود. تغییرات عمدی در املای کلمات، مانند استفاده از «اینترنط» به جای «اینترنت»، نشاندهنده تلاش کاربران برای دور زدن سانسور و بیان دیدگاههای خود است.
تحولات زبانی
زبانها به طور طبیعی در طول زمان تغییر میکنند، اما تغییرات عمدی و گسترده میتواند به تحریف زبان و تضعیف استانداردهای زبانی منجر شود. این پدیده بهویژه در فضای مجازی، که سرعت انتشار اطلاعات بسیار بالاست، میتواند تأثیرات منفی قابل توجهی داشته باشد.
نمونههای داخلی و خارجی
نمونههای داخلی
در ایران، تغییرات عمدی در املای کلمات بهویژه در میان مخالفان نظام جمهوری اسلامی دیده میشود. برای مثال، نوشتن «عرزشی» به جای «ارزشی» یا استفاده از کلمات طنزآمیز برای انتقاد از سیاستهای دولت، نمونههایی از این رفتار هستند.
نمونههای خارجی
دوران مارگارت تاچر: در دوران نخستوزیری مارگارت تاچر، مخالفان سیاستهای او از تغییرات زبانی برای بیان اعتراض خود استفاده میکردند. برای مثال، نوشتن "Thatcherism" به شکل "Th@cherism" یا استفاده از زبان نمادین برای انتقاد از سیاستهای او.
Leet Speak: در جوامع غربی، پدیدهای به نام "Leet Speak" وجود دارد که در آن کاربران از اعداد و نمادها به جای حروف استفاده میکنند (مثلاً "Hacker" به صورت "H4ck3r" نوشته میشود).
نظرات زبانشناسان، نویسندگان و پژوهشگران
نظرات کارشناسان ایرانی
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی: ایشان معتقدند که زبان فارسی میراث مشترک همه ایرانیان است و نباید به دلیل اختلافات سیاسی به آن آسیب زد.
دکتر غلامعلی حداد عادل: ایشان بر این باورند که زبان فارسی یکی از مهمترین عناصر وحدت ملی است و استفاده نادرست از آن میتواند به تفرقه و اختلاف دامن بزند.
دکتر حسن انوری: ایشان معتقدند که تغییرات زبانی در فضای مجازی اجتنابناپذیر است، اما باید مراقب بود که این تغییرات به تحریف زبان منجر نشود.
نظرات کارشناسان بینالمللی
نوام چامسکی: چامسکی معتقد است که زبان ابزاری برای بیان اندیشه و مقاومت در برابر ساختارهای قدرت است.
دبورا تانن: تانن بر این باور است که زبان در تعاملات اجتماعی نقش کلیدی دارد و تغییرات زبانی میتواند به ایجاد یا تقویت پیوندهای اجتماعی کمک کند.
دیوید کریستال: کریستال معتقد است که فضای مجازی تأثیر عمیقی بر تحولات زبانی دارد و تغییرات زبانی در این فضا اجتنابناپذیر است.
راهحلها و پیشنهادات
گفتوگوی سازنده: ایجاد فضایی برای گفتوگوی مستقیم بین مخالفان و طرفداران نظام، با هدف کاهش تنشها و یافتن راهحلهای مشترک.
آموزش و فرهنگسازی: افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت حفظ زبان فارسی و تأثیرات منفی استفاده از املای غلط.
استفاده از فناوری: توسعه ابزارهای اصلاح خودکار که به طور خودکار املای غلط را تشخیص و اصلاح میکنند.
جمعبندی و نتیجهگیری
استفاده عمدی از املای غلط یا تغییر شکل کلمات در فضای مجازی، پدیدهای است که ریشه در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد. این رفتار اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به عنوان ابزاری برای اعتراض مؤثر باشد، اما در بلندمدت میتواند به زبان فارسی و هویت فرهنگی آسیب بزند. برای مقابله با این پدیده، لازم است از راهحلهای آموزشی، فرهنگی و فنی استفاده شود و در عین حال به ریشههای سیاسی و اجتماعی این رفتار نیز توجه شود.
منابع و مآخذ
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (۱۳۹۰). «زبان فارسی و هویت ملی». تهران: انتشارات سخن.
کریستال، دیوید. (۲۰۰۶). «Language and the Internet». Cambridge University Press.
معرفی کتب برای مطالعه بیشتر
«زبان و سیاست» نوشته نوام چامسکی – بررسی رابطه زبان و قدرت.
«زبان و اینترنت» نوشته دیوید کریستال – تحلیل تأثیر فضای مجازی بر تحولات زبانی.
«زبان و رسانه جدید» نوشته دبورا تانن – بررسی نقش زبان در تعاملات اجتماعی.
ماموریت ممکن ما ... بیان حقایق تکاندهنده!
«ماموریت ممکن ما»
کسب دادهها، اطلاعات معتبر، اخذ تصمیمات به موقع، بهکارگیری روشهای علمی و برخورداری از مهارتهای مورد نیاز، سختکوشی در راه رسیدن به اهداف و در نهایت، بیان حقایق تکاندهنده!
درباره «روایتی از روزنامهنگاری»
پیش از اختراع ماشین چاپ و آغاز صنعت چاپ و نشر، اولین و ابتداییترین نوع روزنامهنگاری محدود بود به حرف و حدیثهای مردم. تجار، ملوانان و ماجراجویان و مسافران سرزمینهای دور و نزدیک که اولین روزنامهنگارانی بودند که اخبار سرزمینهای دور و نزدیک را جمعآوری میکردند و این اخبار را با خود به سرزمین مادری و وطنشان میآوردند و اینها بودند که اخبار و داستانهای خبری را برای دیگران «روایت» میکردند. پس از اینها، دورهگردان و فروشندگان خرد کالا و خدمات بودند که روایتهایی را که شنیده بودند برای مردمان عادی دیگری که میدیدند بازگو میکردند. همین جا ببینید که «روزنامهنگاری» تا چه حد به «بازاریابی» و «فروش» کالا و خدمات نزدیک است.
...
پس از اینها قدیمیترین نسل از کاتبان دست به کار می شدند و آنچه از روایتهای مختلف شنیده و دیده بودند برای استفاده آیندگان بر روی پوست حیوانات و برگ درختان و بعدها بر روی کاغذ مینوشتند تا برای نسلهای آینده باقی بماند. روزنامهنگاری به شکل سنتی و پس از اختراع چاپ اما در اواسط قرن شانزدهم در ونیز ایتالیا در قالب «اعلامیههای مکتوب» که به قیمت یک گزتا (واحد پول ونیز دران زمان) فروخته میشد اما بسیاری شروع رسمی روزنامه نگاری را از قرن ۱۸ می دانند. جمع آوری و توزیع و پخش اخبار و اطلاعات به شکل صوتی و تصویری در قالب رادیو تلویزیون از قرن بیستم و اینترنت هم همانطور که میبینید از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم آغاز شد.
معتقدم و سخت بر اين نظر، چون هميشه، تاکيد و پافشاري دارم که ما در ايران امروزمان روزنامه نگار به معناي واقعي کلمه يعني ژورناليست نداريم. ژورناليسم داراي ارکاني است که به دلايل مختلف در اين گوشه از دنيا (خاورميانه و شرق دور) فراموش شده است. روزنامه نگاري در ايران فاقد دقت، کنجکاوي و حرکت در سمت و سوي منافع مردم است. اين آفتي است که به جان اين رشته در اين مملکت افتاده است و اگر فردي از جان گذشته، بخواهد فقط يکي از اين ارکان را مورد توجه و عنايت قرار دهد، ديگر نامش را در هيچ روزنامه و رسانه اي نخواهيد يافت. روزنامه نگاري که بخواهد اطلاعات و اخبار و آمار و ارقام صحيح را با دقت جمع آوري کند از همان ابتدا به در بسته زده است، به غلط هدايت میشود و به سادگي خواهيد ديد که هيچ مرکز و اداره و سازمان خبری و آماري حاضر به پاسخگويي صريح و صحيح به او نيست. در اينجا، ناگهان تمام منابع ارتباطي و اطلاعاتي، طبقه بندي شده و محرمانه تلقي میشوند. (تابان خواجهنصیری، تهران - سی و یکم شهریور ماه ۱۳۸۷)
درباره روزنامهنگاری اگر بخواهیم چیزی بگوییم همین قدر کافی است که یادی کنیم از «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات. مارکز از روزنامهنگاری به عنوان بهترین حرفه جهان یاد میکند. این نویسنده فقید "صد سال تنهایی" که خود نویسندگی را با روزنامهنگاری آغاز کرده است میگوید: "هیچ شغلی بهتر از روزنامه نگاری نیست."
پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی (لیسانس) به سازمان صدا و سیما رفتم و در آنجا به مدت دو سال در اداره بین الملل و نیز برای گروه ورزش در تولید مشغول به کار شدم. ترجمه متون بسیار متعدد و مهمی در آن سازمان بر عهده ام قرار گرفته که دو اساسنامهی اتحادیههای سازمانهای رادیوتلویزیونی آسیا و اقیانوسیه موسوم به ABU و سازمانهای رادیوتلویزیونی کشورهای اروپایی موسوم به EBU از جمله مهمترین ترجمههای تخصصی ام در آن سازمان بود. همچنین ترجمه اپیزودهای برخی برنامه های ورزشی متعددی که در آن مقطع زمانی در جدول پخش برنامه های ورزشی تلویزیون قرار داشت بر عهده ام بود.
همان زمان در اوایل دهه ۷۰ برخی از اولین کارها و اخبار علم و فناوریهای مهم آن زمان در زمینههای مختلفی چون ارتباطات و بخصوص ارتباطات ماهوارهای نیز مقالات متعددی در رابطه با رویدادهای ورزشی مهم همچون المپیک و یا تجهیزات پخش رادیوتلویزیونی و ارتباطات ماهواره ای و ... در هفتهنامه سروش منتشر شد. در اوایل دهه ۷۰ و بعد از اواسط دهه ۷۰ همکاریم با سازمانهای فرهنگی و هنری، چاپ و نشر کتاب و ناشرین و مطبوعات به صورت جدی آغاز شد و اولین کارهای روزنامهنگاریام از جمله مصاحبهها، مقالات و نوشتهها و پژوهشهایم در نشریاتی چون علم الکترونیک و کامپیوتر، شبکه و ... و بعدها در نشریات دیگری چون «فرهنگ مردم» و ... منتشر شد. از آن سالها، دو سه مطلب و مقاله و مصاحبههایی که داشتم بسیار برجسته بود: در «علم الکترونیک و کامپیوتر» برای اولین بار در چارچوب یک سری مقالات پشت هم اولین کسی بودم که در مطبوعات شروع کردم به آموزش مفاهیم اولیه و اساسی وب و اینترنت و علی الخصوص شروع کردم به آموزش زبان علامتگذاری HTML و جاوااسکریپت. دیگر، حاصل بیش از شش ماه پژوهش وضعیت موجود اینترنت و کارکرد و کاربرد حرفهای آن در آن زمان و آن سالها، منجر شد به نگارش چندین و چند گزارش مختلف، از جمله پژوهشی تحت عنوان «سایبرپانک» که در علم الکترونیک و کامپیوتر منتشر شد.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها به مرور به عنوان نوع یا نمونه ای از کارهای ترجمهام برای دریافت به صورت فایل پی دی اف یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت قرار می گیرد.
درباره «روایتی از علم و فنآوری»
علم نوعی فعالیت فکری و عملی است که شامل مطالعه سیستماتیک ساختارها و رفتارهای فیزیکی و طبیعی جهان از طریق مشاهده و آزمایش است. بنابر این تعریف، هر گونه فعالیت فکری و عملی که پروسه و مسیری غیر از این را دنبال کند، فعالیتی غیرعلمی یا شبه علمی است.
...
تکنولوژی یا فنآوری (واژهای از ریشهی یونانی است به معنی "علم هنر و صنعت"، ۱) Techne به معنی "هنر، مهارت، تردستی" و ۲) -logia به معنی -شناسی - به عبارتی دیگر به مجموع تکنیکها، مهارتها، روشها و فرآیندهای مورد استفاده در «تولید» گفته میشود. تولید کالا و عرضه خدمات برای تحقق یافتن اهداف مشخص و مورد نظری است تا به واسطهی آن انسان زندگی بهتر و راحت تری داشته باشد، در این مسیر تحقیقات علمی و فنآوری میتواند مجموعهای از دانش و فنون، فرآیندها و موارد مشابه را دربر بگیرد، یا میتواند در ماشینها جاسازی شود تا به این ترتیب امکان بهرهبرداری از آنها حتی برای افرادی که هیچ اطلاع دقیقی از کارکرد یا کارکردن با آنها را ندارد نیز فراهم شود. در این فرایند سیستمها (به عنوان مثال ماشینآلات) با استفاده از فنآوری، شیوههای انجام کار را تغییر میدهند و مطابق با استفاده از سیستم، آن را به گونهای تغییر میدهند که در نهایت نتیجه مورد نظر حاصل میشود. در حالی که در حال نوشتن این متن بودم چندین و چند مثال به ذهنم رسید که شما میتوانید با تجسم آن مثالها مفهوم تکنولوژی را بهتر درک کنید. مثلا ماشینهای بزرگی که برای حفر تونل طراحی شدهاند (TBM) این ماشینها ترکیبی از فنآوریهای مختلف هستند که در کنار هم قرار گرفتهاند برای انجام و اجرای سریعتر و دقیقتر کارهای بسیار بزرگ و شگرف. یا مثلا توربینهای بخار بسیار بزرگ که با آنها برق تولید میشود. سادهترین شکل فنآوری ، توسعه و استفاده از ابزارهای اساسی است. کشف ماقبل تاریخ چگونگی کنترل آتش و انقلاب نوسنگی بعد از آن، خیلی چیزها را تغییر داد و متحول کرد، کشاورزی را متحول کرد، منابع غذایی موجود را افزایش داد و همه ی اینها به سرعت باعث شد تا انسان با پختن خوراک خود به مرور باهوشتر شود. اختراع «چرخ» که حاصل همین هوشمندی است باعث شد تا انسان به مسافرت و کنترل محیط خود بپردازد. تحولات در زمانهای تاریخی مختلف، از جمله دستگاههای چاپ، دستیابی به برق و تلگراف و تلفن و اینترنت ، بسیاری از موانع فیزیکی که در مقابل «ارتباطات» بین انسانها بود را به سرعت كاهش داده به ما انسانها این اجازه را داد كه در مقیاس جهانی آزادانهتر در تعامل باشیم. همه اینها مانند معجزه یا معجزههایی است که پشت هم برای انسان رخ دادند و با آنها انسان به مقطع کنونی از تاریخ حیات خود بر کره زمین رسید که به فضا و به لبهی منظومه شمسی سفر کرده است، از دورترین کرات عکس برداری میکند و به سفرهایی طولانی تر و مهیجتر میاندیشد.
حدود سیصدوشصت تا ششصد سال قبل از میلاد مسیح، اولین تفکرات و اندیشههای فلسفی بشر توسط یونانیها پایهها و مبانی اصلی «علم» را بنیان نهاد. در فاصله همین ۲۵ قرن مباحثات فلسفی مختلفی در مورد استفاده از علم و فناوری بوجود آمده است و اختلاف نظرها در مورد اینکه آیا فناوری وضعیت انسان را بهتر کرده، بهبود بخشیده یا نه، وضع آن را بدتر کرده است، اختلاف نظرهایی وجود دارد. که از میان اینها میتوان به تفکراتی چون نئودوديسم، آناركوبدويسم و جنبشهاي ارتجاعي مشابه اینها اشاره کرد که با انتقاد از توسعه و فراگيري تكنولوژي، اظهار ميكنند كه اين مسیر و این امر رو به انحطاط است و در نهایت به محيط زيست صدمه زده و می زند و افراد و انسانها را به کلی با هم بيگانه کرده و مي كند. از طرف دیگر طرفداران ایدئولوژیهایی مانند transhumanism (تراانسان گرایی) و techno-progressivism (پیشروگرایان فنآوری)، پیشرفت تکنولوژی را به نفع جامعه و شرایط انسانی میدانند.
تراانسانگرایی یا Transhumanism (که از آن به اختصار H+ یا h+ نیز یاد می شود) یک جنبش فلسفی بینالمللی است که با توسعه و ایجاد فنآوریهای پیشرفته، پیچیده و گسترده برای تقویت حافظه، عقل و فیزیولوژی انسان موافق است و از آن حمایت میکند و بر همین اساس با اعمال تغییراتی در ژنوم انسان با مقاصدی مانند شبیهسازی و یا ترکیب با تجهیزات و روباتهای هوشمند موافقت دارد. در این فضا به این موضوع و بحث رباتها و اساسا هوش مصنوعی بیشتر پرداخته میشود.
در فاصلهی سی سال گذشته، با کنجکاوی، عشق و علاقهیی عجیب به حال و آینده بشر و آینده علم و تکنولوژی اندیشیدهام و از هر فرصتی برای آموختن و آموزش بیشتر استفاده کردهام. در این مسیر، مقالات و یادداشتهای متعددی نوشتم که برخی از آنها را شما در صفحاتی که قبلا در فیسبوک داشتم ملاحظه کردهاید اکنون، اینجا در این فضا دنبال میکنید.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها را به مرور برای دریافت به صورت فایل «پی دی اف» یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت اینجا قرار میگیرد.
تهران - تابان خواجهنصیری - ۲۰۱۹
درباره «روایتی از کپی رایت»
حدود چهل سال پیش همزمان با آغاز انقلاب شروع کردم به آموختن موسیقی و ساز گیتار را به عنوان ساز اصلی و موسیقی پاپ و بعدها جز و بلوز را به عنوان سبک یا ژانر موسیقیهای مورد علاقهام انتخاب کردم. آن زمان هیچ دیدی از آینده این نوع موسیقی وجود نداشت و حتی حمل و نقل ساز تا حدود یک دهه بعد از انقلاب ممنوع بود.
...
هفت هشت سال بعد شروع کردم به آهنگسازی و ترانهسرایی، اولین ترانههایم را سی و دو سال پیش ساختم و برخی از آنها را در آلبومی گردآوردم تا در موقعیتی مناسب برای دریافت مجوز اقدام کنم. اوایل دهه هفتاد صدا و سیما برای اولین بار اقدام به پخش برخی از آثار نزدیک به موسیقی پاپ کرد و اواسط دهه هفتاد مجموعهای از حدود ده ترانه را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد بردم. در اولین بررسیها شورای شعر و موسیقی وزارت ارشاد به کارهای من در حوزه ترانه و موسیقی مجوز نداد و روی تمام بندهای اشعار و کلام ترانههایم خط قرمز کشیدند. سرنوشتی که از آن میتوانم به عنوان اولین شکست زندگیام در دوران جوانی یاد کنم.
اواخر دهه هفتاد دوستانی با من تماس گرفتند که تابان چه نشستهای که فردی به نام هومن بختیاری در فرهنگسرای شفق به همراه گروهش دارد چند تا از ترانههای تو را با نام بردن از افراد دیگری به عنوان شاعر و آهنگساز می خواند و اجرا میکند. بلافاصله اقدام به پیگیری کردم و با این فرد تماس گرفتم او را از ادامه این حرکت منع کردم. در شرایطی که وزارت ارشاد به صاحب اصلی اثر مجوز نداده بود داشتند ترانههایم را میخواندند و اجرا می کردند و با آن پول در میاوردند. خبرهایی میرسید که برخی از خوانندگان در کیش دارند ترانه هایم را میخوانند در حالی که من در کش و قوس و درگیر امور بروکراتیک (کاغذبازیهای اداری مربوط به دریافت مجوز) بودم.
همین باعث شد تا من بحث کپیرایت را به صورت خیلی جدی از همان زمان دنبال کنم. اوایل دهه هشتاد مطلع شدم که فردی به نام وحید حاجیتبار یکی از ترانههایم را با عنوان «توی مهتاب» در آلبومی به نام «عشقهای دروغین» ضبط و منتشر کرده است با مجوز وزارت ارشاد اسلامی، تمامی آن بندهایی که برای من خط قرمز کشیده بودند را حاجی تبار موفق به دریافت مجوز شده بود! چند وقت بعد از آن در شبکه ماهواه ای ام آی تی وی فرشید نوابی در برنامه زنده - گیتار شکسته - (که حتی نام برنامهشان را هم از روی ترانهام برداشته بودند) ادعا کرد که سازنده این اثر یعنی ترانه «شعر کوچه» است. این قطعه تضمینی از شعر کوچه شادروان فریدون مشیری است که با اجازه خود ایشان در سال ۶۶ ساخته بودم. بلافاصله با این افراد تماس گرفتم و آنها را از اجرای ترانهام منع کردم و شرح این ماجراها را در نامه ای سرگشاده برای وزارت ارشاد و مطبوعات آن زمان نوشتم و ارسال کردم.
بخش «روایتی از کپی رایت» اساسا اختصاص دارد به بیش از بیست سال تمام دوندگیها و فعالیتهایم برای احقاق یک حق ساده از دست رفته و پامال شده ام به عنوان شاعر، آهنگساز، خواننده و نوازنده گیتار و پدیدآورنده این ترانهها در ایران. وزارت ارشاد اسلامی هیچگاه به تابان خواجهنصیری برای اجرا و ضبط آثارش تاکنون هیچ مجوزی نداده است.
برداشت ادبی! در موسیقی پاپ ایران
نوشته: تابان خواجهنصیری
هنر موسیقی - مرداد ۸۵
لینک دانلود فایل پی دی اف
فرهنگ و هنر يكی ديگر از علاقمندیهای من است. در اين يادداشتها از فرهنگ و هنر، ادبيات، شعر، داستان و موسيقی و كتاب خواهم نوشت. از هفت هشت سالگي شعر و شاعری را دوست داشتم، يادم ميآيد كه تازه خواندن و نوشتن را شروع كرده بودم كه دلم ميخواست كتابچه شعری هم برای خودم درست كنم و بالاخره هم اين كار را كردم و پراكنده، اولين نوشتههايی را كه در آن زمان فكر میكردم چيزي جز شعر نيست در دفترچهی كوچكي گرد آوردم. شاهدم از اين ماجرا کسی است كه شايد تنها چند روز بعد از تهيهی دفترچه آن را به نفع آيندگان مصادره كرد! .
...
نميدانم، شايد هنوز آن دفترچه كوچك را پهلوي خودش نگاه داشته باشد. روزی ميگفت، اين را نگاه داشتهام كه يك روزی اگر براي خودت كسي شدی، آن را چاپ كنم تا همه بدانند كه اوايل، چه شعرهاي مزخرفی میگفتی! فکر میکرد با این کار منصرف میشوم و شعر و شاعری را به کل کنار می گذارم. بعد از آن، شعر گفتن و داستان نوشتن را كنار نگذاشتم، اينها علاقههای من بود، چطور ميتوانستم آنها را كنار بگذارم.
برايم مهم نبود كه ديگران درباره چيزهايی كه مینوشتم بخصوص اشعارم برای خرگوشها و گربهها و گنجشکها چه فكری میكنند، فكر میكردم كه وقتی آدم احساسی دارد يا وقتی فكری و انديشهای در سرش دارد که چرخ می زند، وقتی ميتواند بخواند، میتواند بنويسد و خوب خيلي حيف است كه ننويسد. پس برای همین نوشتم، اما برای خودم و ديگر دفترچهای هم برای نوشتههايم درست نكردم، حالا كه سنم از پنجاه گذر کرده دارم خودم را برای دور افتخار با پرچم آماده می کنم.
حالا که دور تا دورم را كاغذ و نوشتههايی فراگرفته كه فکر می کنم تنها راه باقیماندنشان در اين است كه آنها را به صورت اين يادداشتها در اين سایت بياورم. نميدانم تا چه حد موفق ميشوم كه اين يادداشتها را جمعاوری كنم، اما هر چه باشد، سعی ميكنم، آنهایی را در اينجا قرار دهم كه نه فقط خودم، كه ديگرانی هم كه آنها را خوانده يا شنيدهاند پسنديده باشند. شايد اين از دل نوشتههايم به دلتان بنشيند كه اگر اين چنين شد، نظراتتان را برايم بنويسيد، خوشحال ميشوم آنها را بخوانم و بدانم.
در فاصلهی سی چهل سال اخیر برخی از یادداشتها، اشعار و یا داستانها یا ترجمههایم و یا حتی برخی از طرحها و کاریکاتورهایم در نشریات یا سایتهای مختلف منتشر شده است که شما در این قسمت به مرور با آنها آشنا میشوید و در این بخش یا تحت همین عنوان فرهنگ و هنر آن مطالب را برای مطالعه خواهید یافت.
وبلاگ نماد تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی
نوشته: تابان خواجهنصیری
نشریه فرهنگ مردم -
لینک دانلود فایل پی دی اف
رشتهی تحصیلی و دانشگاهی ام در اصل زبان انگلیسی و ترجمه است و الان در حدود سی سال است که هر روز درگیر کارهای مرتبط با زبان و ادبیات انگلیسی، زبانشناسی، فرهنگ نویسی، ترجمه و ترمینولوژی رشتههای مختلف علوم و ترجمه متون فنی و تخصصی هستم. شما برای این که بتوانید ترجمه خوب و قابل قبولی از یک متن تخصصی ارائه دهید لازم است که آشنایی و حتی تسلط خوبی نسبت به موضوع و رشته ی اصلی زبان مبدا داشته باشید و این امر نیازمند مطالعه دقیق و بسیار در آن رشته ی تخصصی است. تصویری که اینجا ملاحظه میکنید کتیبه ی معروف رزتاست،کتیبه ای که در مصر باستان یافت شده و (با قدمتی حدود ۴۰۰۰ سال) کهنترین کتیبهای است که روی آن یک متن به سه زبان نوشته شده است و در حقیقت قدیمی ترین و معروف ترین نماد ترجمه است.
...
بار دیگر در بحث ترجمه ما با موضوع بسیار مهم کپی رایت روبرو هستیم و لازم است که مترجمین و مراکز نشر ایران به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند. در جهان، صنعت چاپ و نشر ایران را جدی نمی گیرند چرا که ما کپی رایت نداریم و این قانون و حقوق بسیار مهم در کشور ما جدی گرفته نشده است برای همین رویکرد من در رابطه با بحث ترجمه، بیشتر یک رویکرد تحقیقی و پژوهشی است به این معنا که در فاصله سی سال گذشته ترمینولوژی و بحث واژگان تخصصی و ترجمههای فنی بخصوص در رابطه با صنایع و رشته های مرتبط با رایانهها، شبکه و وب و اینترنت و برنامهنویسی یا اساسا فن آوری اطلاعات بسیار حائز اهمیت بوده است.
پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی (لیسانس) به سازمان صدا و سیما رفتم و در آنجا به مدت دو سال در اداره بین الملل و نیز برای گروه ورزش در تولید مشغول به کار شدم. ترجمه متون بسیار متعدد و مهمی در آن سازمان بر عهده ام قرار گرفته که دو اساسنامهی اتحادیههای سازمانهای رادیوتلویزیونی آسیا و اقیانوسیه موسوم به ABU و سازمانهای رادیوتلویزیونی کشورهای اروپایی موسوم به EBU از جمله مهمترین ترجمههای تخصصی ام در آن سازمان بود. همچنین ترجمه اپیزودهای برخی برنامه های ورزشی متعددی که در آن مقطع زمانی در جدول پخش برنامه های ورزشی تلویزیون قرار داشت بر عهده ام بود.
همان زمان در اوایل دهه ۷۰ برخی از کارها و اخبار علم و فناوری های مهم ارتباطات و نیز مقالات متعددی در رابطه با رویدادهای ورزشی همچون المپیک و یا تجهیزات پخش رادیوتلویزیونی و ارتباطات ماهواره ای و ... در هفتهنامه سروش منتشر میشد. در اوایل دهه ۷۰ نگارش و ترجمه برخی از متون سخنرانی مدیران رده بالای صدا و سیما و از جمله مهمترین آنها متن برخی از سخنرانی های ریاست وقت آن سازمان را انجام داده بودم. از اواسط دهه ۷۰ همکاری با سازمانهای فرهنگی و هنری، چاپ و نشر کتاب و ناشرین به صورت جدی آغاز شد و اولین ترجمههایم در نشریاتی چون علم الکترونیک و کامپیوتر، شبکه و ... و بعدها در نشریات دیگری چون «کامیاب» و «فرهنگ مردم» و ... منتشر شد.
از اوایل دهه هشتاد تا حال حاضر مقالات و مطالب و ترجمههایم اکثرا در همین سایت و در وبلاگهای مرتبط و یا سایتهای مرتبط و بعد چاپ و نشر آنها در مطبوعات و نشریات متعدد بوده است که برخی از آنها به مرور به عنوان نوع یا نمونه ای از کارهای ترجمهام برای دریافت به صورت فایل پی دی اف یا لینک فعال به منبع روی سایت یا اینترنت قرار می گیرد
✓ موفقیت یعنی ...
خودت را باور کنی و به خودت اطمینان داشته باشی؛ هیچکس نمیتواند برایت نسخه موفقیت بنویسد، موفقیت یعنی به نسخهای که خودت برای خودت، برای رسیدن به هدفت نوشتهای اعتماد کنی! همان راه و همان مسیر را تا رسیدن به «هدف» دنبال کنی. - تابان خواجهنصیری